سلام سبزابیای قشنگم💙💚
چطورین؟؟
ببخشید بابت تاخیر ☹
ووت و کامنت فراموش نشه
بوس بهتون🤗*********************************
همین جوری که رو مبل ولو میشد گفت
:" که از این قضیه متنفری زینی اره؟"زین با خستگی کتشو دراورد و خودشو رو مبل بغل لیام انداخت با گیجی بهش نگاه کرد و گفت
:" کدوم قضیه لی"لیام:" چیزی که تو سکسمون ازش متنفری"
زین:" اوه لی بیخیال سکس ما عالیه من عاشق همه چیشم حالام بیا بریم بخوابیم"
خب لیام که معلوم بود دست بردار نیست و گفت
:" پس چرا اونجوری گفتی"زین کلافه دستشو تو موهاش برد و وقتی دید پسر روبه روش بیخیال نمیشه لحنشو اروم کرد
:" عزیزم تو بهترینی خب حالا نظرت چیه بخوابیم من واقعا خسته ام "لی:" نه من نمیتونم بیام پیشت بخوابم چون ممکنه از پشت بغلت کنمو کنترل همه خوابمونو دستم بگیرم"
لیام با کنایه و ناراحتی گفت و رو مبل دراز کشید
زین اروم بهش نزدیک شد و کنارش رو مبل نشست
زین:" اخ حواسم نبود شما تدی بر کوچولوی منی که بعضی وقتا ۵ سالت میشه"زین گفتو صورت لیامو نوازش کرد
ولی سکوت لیام نشون میداد که حالا حالا ول کن قضیه نیستزین:" وایسا ببینم اصن مگه قرار نبود یه کارایی بکنیم"
لیام زیرچشمی به زین نگاه کرد ولی بازم واکنشی نشون نداد
زین دستشو زیر تیشرتش بود و اروم شکمشو نوازش کرد
:" مهربون ترین تدی بر دنیا با من قهره این عادلانه نیست"
لیام چشاشو باز کرد و به چشمای مقابلش دوخت
:" قهر نیستم مالیک خان"زین:" اخ اخ دقیقا وقتی اینجوری صدام میکنی یعنی از ته دل قهری"
لیام:" نخیر فقط خسته ام میخوام بخوام"
زین اروم کنارش دراز کشید اما نوازش از زیر لباسشو قطع نکرد میدونست پسر مقابلش چقدر عاشق این کاره و لیامم مخالفتی نمیکرد
سرشو تو گردن لیام فرو برد و گفت
:" تو همه چیزت فوق العاده اس لیام پین حتی قهر کردنت "لیام همه تلاششو کرد که لبخند نزنه اما خیلی موفق نبود اون پسر همیشه لبخند داشته و حالا نمیتونست مقابل حرفای قشنگ پسر مورد علاقه اش طاقت بیاره
YOU ARE READING
The way i see you
Fanfikceنفس های گرمش اروم پوست صورتمو نوازش میکرد موج دریا این بار تموم لباسامونو خیس کرد به لباش نگاه کردم عمیقا خودنمایی میکرد سرمو جلو اوردم تا ریه هامو بیشتر از هواش پر کنم که کات... درام/ رومنس/کمدی/ فکشن