پارت 18

300 47 48
                                    

سلام سبزابیای قشنگم💙💚

چطورین؟؟

ببخشید بابت تاخیر ☹

ووت و کامنت فراموش نشه
بوس بهتون🤗

*********************************

همین جوری که رو مبل ولو میشد گفت
:" که از این قضیه  متنفری زینی اره؟"

زین با خستگی کتشو دراورد و خودشو رو مبل بغل لیام انداخت با گیجی بهش نگاه کرد و گفت
:" کدوم قضیه لی"

لیام:" چیزی که تو سکسمون ازش متنفری"

زین:" اوه لی بیخیال سکس ما عالیه من عاشق همه چیشم حالام بیا بریم بخوابیم"

خب لیام که معلوم بود دست بردار نیست و گفت
:" پس چرا اونجوری گفتی"

زین کلافه دستشو تو موهاش برد و وقتی دید پسر روبه روش بیخیال نمیشه لحنشو اروم کرد
:" عزیزم تو بهترینی خب حالا نظرت چیه بخوابیم من واقعا خسته ام "

لی:" نه من نمیتونم بیام پیشت بخوابم چون ممکنه از پشت بغلت کنمو کنترل همه خوابمونو دستم بگیرم"

لیام با کنایه و ناراحتی گفت و رو مبل دراز کشید
زین اروم بهش نزدیک شد و کنارش رو مبل نشست
زین:" اخ حواسم نبود شما تدی بر کوچولوی منی که بعضی وقتا ۵ سالت میشه"

زین گفتو صورت لیامو نوازش کرد
ولی سکوت لیام نشون میداد که حالا حالا ول کن قضیه نیست

زین:" وایسا ببینم اصن مگه قرار نبود یه کارایی بکنیم"

لیام زیرچشمی به زین نگاه کرد ولی بازم واکنشی نشون نداد
زین دستشو زیر تیشرتش بود و اروم شکمشو نوازش کرد
:" مهربون ترین تدی بر دنیا با من قهره این عادلانه نیست"


لیام چشاشو باز کرد و به چشمای مقابلش دوخت
:" قهر نیستم مالیک خان"

زین:" اخ اخ دقیقا وقتی اینجوری صدام میکنی یعنی از ته دل قهری"

لیام:" نخیر فقط خسته ام میخوام بخوام"

زین اروم کنارش دراز کشید اما نوازش از زیر لباسشو قطع نکرد میدونست پسر مقابلش چقدر عاشق این کاره و لیامم مخالفتی نمیکرد
سرشو تو گردن لیام فرو برد و گفت
:" تو همه چیزت فوق العاده اس لیام پین حتی قهر کردنت "

لیام همه تلاششو کرد که لبخند نزنه اما خیلی موفق نبود اون پسر همیشه لبخند داشته و حالا نمیتونست مقابل حرفای قشنگ پسر مورد علاقه اش طاقت بیاره

The way i see youWhere stories live. Discover now