🦋chapter 11

196 45 23
                                    

ووت و کامنت فرامون نشه❤️

نامجون با +، جکسون #، لی جونگ سوک &

🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠

نامجون چیزی رو که میدید باور نمیکرد

رسما نفسش به خاطره همچین صحنه ای بند اومد

باعث شده بود دیگه متوجه دور و اطرافش نشه 

# : کیم نامجون

با شنیدن داد جکسون نگاهش رو چرخوند و بهش نگاه کرد

# : معلوم هست به چی زل زدی ؟

+ : م...متاسفم قربان

هنوزم شکه بود

# : این اقای لی هست . مدلینگی که امروز باید اسکورتش کنی

پسر رو به روش که بنظر میرسید 21 یا 22 سالش باشه به سمتش اومد و دستش رو دراز کرد و با لبخند گفت : سلام. لی جونگ سوک هستم . امیدوارم هوامو داشته باشی.

نامجون با بهت دست جونگ سوک رو گرفت و گفت : باعثه  افتخارمه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

نامجون با بهت دست جونگ سوک رو گرفت و گفت : باعثه  افتخارمه.کیم نامجون هستم

حالا که از نزدیک نگاه میکرد متوجه برخی از تفاوتهاشون شد .

پرسینگ هایی که گوش جونگ سوک رو سوراخ کررده بود و لبخند درخشانش چیزی بود که نمیتونست در ( اون ) ببینه .

# : بلند شو باید باید اقای لی رو برای عکسبرداری همراهی کنیم

+ : مگه عکسبرداری اینجا انجام نمیشه ؟

# : شرکت های دیگه ای هم هستند که با ما قرارداد میبندند و ما مدلامونو رو برای اونها میفرستیم تا در عوض فروش محصولاتشون 30 درصد از سودشون رو به ما بدند

نامجون با شنیدن این حرف تو بُهت رفت .

30 درصد سود اصلا چیز کمی نیست . حتی میشه گفت زیادم هست . اون شرکت چجوری با همچین معامله ای موافقت کرده ؟

بیخیال فکر کردن به اون شرکت شد و همراه جکسون و جونگ سوک به خارج از ساختمون حرکت کردند .

به محض خارج شدن از ساختمون سیل جمعیت به طرفشون اومد .

نامجون و جکسون دوطرف جونگ سوک ایستاده بودند و سعی میکردند مانع حمله خبرنگارها به مدلینگ بشن .

The Devil's SoulWhere stories live. Discover now