part(7)

1.7K 209 10
                                    

جین:بچه ها من باردارم

همه:ها!؟

ته:هیونگ واقعا؟

نامجون:اره قراره یه عضو جدید بهمون اضافه بشه

جیمین:حتما حس خیلی خوبی داره هیونگ مگه نه؟

جین:اره جیمین حس خیلی خوبیه اینکه یکی داره تو وجود رشد میکنه

بعد 5 ساعت حرف زدن خوردن بازی کردن برگشتیم خونه

ته خیلی خسته بود به خاطر همین زود رفت خوابید
منم چون بابام چندتا از کاراش رو بهم سپرده بود اونارو انجام دادم

بعد از 2 ساعت کارام تموم شد رفتم به ته سر بزنم
در اتاق رو باز کردم مثل یه فرشته خوابیده بود
هیچوقت فک نمیکردم کسی که اوایل میگفتم به عنوان جفتم نمیخوانش و دوستی ندارم الان تمام زندگیمه

داشتم از اتاق میرفتم بیرون که

ته:کوکی؟

کوک:جانم ته؟

ته:کوک خیلی گرممه

لپاش گل انداخته بود و همش دستش رو رو بدنش میکشید

حتما وقت هیتش رسیده

کوک:ته بزار ببینم بدنت داغه

به پیشونیش دست زدم خیلی داغ بود درسته ته الان تو هیته

ته:کوک یه کاری کن؟

کوک:ته من میخوام یه کاری کنم ولی میترسم وقتی هشیاریت رو بدست بیاری ازم ناراحت بشی پس بیا یه کار دیگه بکنیم

ته:نه کوک.... اه من ازت ناراحت نمیشم

کوک:اره تو گفتی منم باور کردم

ته رو براید استایل بغل کردم بردمش تو حموم وان رو با اب سرد پر کردم و لباس های ته رو در اوردن

ته اروم گذاشتم تو وان

ته:اه... . کوکی.... سرده

کوک:میدونم زندگیم ولی باید تحمل کنی

همش مقاومت میکرد و میخواست بیاد بیرون بعد از دو سه دقیقه ته عادت کرد و تو وان خوابش برد

ده دقیقه گذشت و من ته رو از وان در اوردم حوله تنش کردم برمش بیرون

گذاشتمش رو تخت و بهش قرص ضد هیتش رو دادم
لباساش رو هم پوشوندم

تو خواب هی ناله میکنه ولی خوبیش اینه که خوابه و تا فردا خوب میشه

فردا:

ته:کوکی

با صدای ته بیدار شدم

کوک:بله؟

ته:گشنمه

کوک:ته لطفا بزار بخوابم دیشب اصلا نتونستم بخوابم

ته:چرا؟

کوک:چرا!؟ ببخشید دیشب کی بود هی میگفت اه گرممه وای کوکی سرده من بودم!؟

ته:خب حالا ممنون

کوک:بچه پررو دیشب نزاشته چشم رو هم بزارم الانم با پررویت تمام میگه خب حالا ممنون

ته:کوک میشه یه چیزی ازت بخوام؟

کوک:بازه چیه بچه!؟

ته:مارکم کن

کوک:ها!؟

کوک:ته خوبی؟

دمای بدنش رو چک کردم نرمال بود

ته:کوک من خوبم میخوام مارکم کنی و......

کوک:و!؟

ته:خب.... چیزه.... انجامش بدیم

کوک:چیو؟

ته:اه..... خب...... همون...... کاری که هیونگا کردن

کوک:اهان منظورت سکسه

ته خجالت کشید سرش رو انداخت پایین و با انگشتاش بازی کرد کیوته خر

کوک:باشه

💜🌈💜🌈💜🌈💜🌈💜🌈💜🌈💜🌈💜

سلام سلام

من اومدم
امیدوارم خوشتون بیاد
ممنون بابت همه چی 💜💜

My Omegaحيث تعيش القصص. اكتشف الآن