سخن نویسنده : سلام گایز! حالتون چطوره؟دلتون برای اتیک تنگ شده بود؟!
بابت تاخیر یک هفته ای تو آپ عذر میخوام گایز...من برگشتم با اتیک و امیدوارم از خوندنش لذت ببرید...
و اگه عاشق فیکهای رازآلود و روانشناسی و همنیطور عاشق زبان بدن هستید، تو فیک اتیک به تک تک رفتارها زوم کنید و از کنارش ساده نگذرید چون پشت کوچکترین اتفاق رازی هست...
و در آخر از آسمان عزیز بابت طراحی پوستر ممنونم *
___________________________________________
ساعت ۴ صبح رو نشون میداد.
چشمهاش خیال خوابیدن نداشتند.
رو صندلی راک جلوی پنجره چوبی خونه نشست و از پشت شیشه ها به ریزش زیبای برف خیره شد.
سیگار برگ کوباییش رو آتیش زد.گوشه لبهاش گذاشت و کام عمیقی ازش گرفت.
دستی رو سر سگ مهربون و البته وحشیش، مکس کشید که همراه باهاش بیدار بود و کنار پاش ایستاده بود و همراه با صاحبش به منظره برفی روبروش خیره شده بود.
افکار آشفته اش باعث میشد که عمیق به دونه های ریز برف که از آسمون تیره میریخت، خیره شه و حساب زمان از دستش در بره.
با تموم شدن سیگار، ته مونده اش رو تو جاسیگاری گوپایش له کرد و آروم از پله های چوبی خونه بالا رفت و تو اتاق کارش آروم گرفت.
به محض ورودش، سمت سیستم هاش رفت و رو صندلی چرخدارش نشست و به تصویر اتاق زیر شیروانی خیره شد.
پسرک خودش رو زیر پتو مدفون کرده بود و از اون فاصله هم می شد حدس زد که از سرما داره میلرزه.
لبش رو گاز گرفت و تماس رو برقرار کرد.
اون ور خط نیکولاس با موهای ژولیده روی خط اومد.
+ چیشده پسر؟ تو خواب نداری؟
_ نه برام از جیمز بگو...
+ همین امشب از آقای دکتر گفتم که میو...
_ بازم بگو لعنتی...
و دوباره سیگار برگی رو آتیش زد و نیکولاس هم به حالت بیچارگی شروع به دادن همون اطلاعات به مرد روبروش کرد.
حس میو رو میفهمید و درکش میکرد که اینقدر بابت جیمز کنجکاو باشه. پس بدون هیچ حرف اضافه ای دوباره تکرار کرد.
بعد از چند دقیقه کوتاه که آرومتر شد، تماس رو قطع کرد و دمای اتاق زیر شیروانی رو با حسگری که روی سیستم حساسش تعبیه شده بود، بالاتر برد و حتم داشت این دفعه کاملا اتاق گرم میشه و خبری از لرزش بدن اون پسر بچه نیست.
بعد از اطمینان از گرمای قابل قبول اتاق و راحت شدن پسرکی که از تو سیستم مشخص بود پتو رو دیگه تا پیشونیش بالا نمیکشه ازاتاقش بیرون زد و سمت آشپزخونه حرکت کرد تا برای صبحانه دو نفره اش با اون بچه چیزی برای خوردن درست کنه.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Attic (اتاق زیر شیروانی)
Romance«فیک کامل شده» خلاصه : گالف چشمهاشو تو اتاق زیر شیروانی باز میکنه و تنها چیزی که قبلاً تو خاطرش مونده جشن تولد و حمله یه فرد سیاه پوشه که از پنجره وارد اتاقش شده...آیا اون دزدیده شده؟ . . . کاپل : میوگالف . ژانر : رازآلود، جنایی، دارک و رومنس