سخن نویسنده : سلام گایز! حالتون چطوره؟ بفرمایید پارت ششم اتیک... امیدوارم از خوندنش لذت ببرید... منتظر نظراتتون هستم...سعیده م!
__________________________________________
کمی که از حرف زدن با چانارونگ و ناریسا آروم شد، از جا بلند شد و به روح اون دو نفر ادای احترام کرد و به سمت ماشینش که کنار خیابون پارک شده بود، رفت و به سرعت رانندگی کرد تا به خونه برسه.
به محض ورودش به خونه، با استرس و نگرانی به جیمز و آن که با حالت ترس و اضطراب روی کاناپه نشسته بودند و مدام با صدای بلند فکر میکردند، خیره شد و گفت : خب الان گالف کجاست؟ پلیس چی گفته؟
و با توجه نکردن پدر و مادرش، صداش رو بالا تر برد و تقریبا فریاد کشید : میگم گالف کجاست؟ گالف االااان کجااااستتت؟
جیمز و آن مضطرب تر از قبل خودشونو تکون دادند و با صدایی که توش تنش دیده میشد، زمزمه کردند : نمیدونیم...پلیس میگه اصلا تو تایلند نیستند...اینو از ردیابی گوشی دزد متوجه شدند...میگن سیگنال های که داده اصلا تو تایلند نبوده و سیم کارت مال روسیه
است....ما هرجایی که فکرش رو بکنی گشتیم ولی چیزی پیدا نکردیم...لوکاس با عصبانیت : یعنی میخواین بگین ممکنه گالف از کشور خارج شده باشه؟ اصلا چطور همچین چیزی اتفاق افتاده بابا؟ مگه میشه یکی پیدا بشه و بخواد گالف ما رو بدزده و ببرتش روسیه؟ تا جایی که من میدونم کسی با شما دشمن نبوده ...نمی فهمم...میشه بگین اون وقتی بهتون زنگ زده بهتون چی گفته؟ بحث، بحث پوله یا اصلا چیزهای دیگه...
آن دستپاچه لب زد : نه...بحث پول نیست لوکاس...
لوکاس : پس بحث چیه؟ یاالاا بگین گالف واسه چی دزدیده شدههه...
جیمز : نمیدونم...
آن با عصبانیت رو به جیمز فریاد کشید : نمیدوننییی؟ چی میگییی؟ تو باعث شدی بچه ام ازم دور شه و معلوم نباشه الان تو چه وضعیتی باشه...یالا بهش بگو...بگو اون چی میخواسته...بگو از چه اتفاقاتی با خبره...بگو پدر آلوده و گناهکارش رو یه آدم درست میبینه...یاالاا جیمزززز...
جیمز متقابلا با صدای بلندی رو به آن که بلند گریه میکرد و لوکاسی که با تعجب به عکس العمل پدر و مادرش خیره شده بود و کنجکاو بود که در گذشته چه اتفاقی افتاده، گفت : چی میخوای بگی؟ هیچ کس از اون اتفاقات باخبر نیست...اون مال ۱۸ سال پیشه
نه برای الان...اتفاقات گذشته رو نبش قبر نکن...لوکاس با تعجب لب زد : میشه یکی به من بگه چه اتفاقی تو گذشته افتاده؟ اصلا گذشته شما چه ربطی به گالف و دزدیده شدنش داره؟
آن با عجله در جواب لوکاس گفت : پدر تو یه پزشک شریف نیست لوکاس...اون یه قاتله...
و ادامه حرفهاش با فریاد جیمز شکسته شد.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Attic (اتاق زیر شیروانی)
Romance«فیک کامل شده» خلاصه : گالف چشمهاشو تو اتاق زیر شیروانی باز میکنه و تنها چیزی که قبلاً تو خاطرش مونده جشن تولد و حمله یه فرد سیاه پوشه که از پنجره وارد اتاقش شده...آیا اون دزدیده شده؟ . . . کاپل : میوگالف . ژانر : رازآلود، جنایی، دارک و رومنس