Part 5

95 30 0
                                    

سخن نویسنده : سلام گایز! حالتون چطوره؟ بفرمایید پارت پنج اتیک... امیدوارم از خوندنش لذت ببرید... منتظر نظراتتون هستم...سعیده م!

___________________________________________

میو آروم با انگشت اشاره، قطره اشک رو از چشمای قهوه ای دختر پاک کرد.

لبخند زد و با لبخند قشنگی به چشمهای قهوه ای و مژه های خیس دختر خیره شد.

خم شد و بوسه ای روی پیشونی دختر نشوند.موهاش رو نوازش کرد و آروم نزدیک گوشش گفت : عزیزدلم باید برم ولی زودتر میام دیدنت...فکر نکنی از تو غافل شدم ها...تو عشق منی ولی باید به همون موضوع رسیدگی کنم...زود میام...مراقب خودت باش...دوستت دارم...

آروم از جاش پاشد و پتو رو بالاتر کشید و بوسه ای رو دستهای دختر زد و به سمت در اتاق رفت.

دستگیره در رو پایین کشید.

نیم نگاهی به دختر انداخت که هنوز به سقف خیره شده بود و هیچ عکس العملی نشون نمی داد.

آروم زمزمه کرد : خداحافظ رایلی عزیزم...پی عاشقته...

و از اتاق خارج شد.

به محض ورود به سالن داخل بیمارستان، سمت پزشک و پرستار ها رفت و دوباره سفارش های لازم رو درمورد رایلی کرد.

خداحافظی کوتاهی کرد و به سمت ماشینش حرکت کرد.

کمی از مسیر خونه رو رانندگی کرد و با به یاد آوردن موضوعی، سریع ماشین رو کنار خیابون برفی نگه داشت.

سیم کارت قلابی رو داخل گوشی گذاشت و شماره خونه جیمز رو گرفت و با نرم افزار تغییر صدا، سعی داشت صداش رو عوض کنه.

چند ثانیه بعد با جواب دادن زنی، تمام توجه اش رو به صدای اون زن و حرفهاش داد.

زن : سلام...بفرمایید...

میو با صدای تغییر داده شده گفت : آن کاناوات؟ از شنیدن صدات خیلی خوشحالم و امیدوارم بتونم ببینم... اما داخل قبرستون و سر جنازه ات...

زن : شما کی هستین؟ این چه حرفیه؟

میو : حتما نگران پسر کوچولوتی آن، مگه نه؟

زن : گالف؟ تو از گالف خبر داری؟ گالف من کجاست؟ تو اصلا کی هستی؟ حرف بزن...

میو قهقهه بلندی زد و ادامه داد : یعنی خیلی نگران شدی؟ اوه پس الان میتونی حس آدمهایی رو درک کنی که بچه هاشون مردن؟

زن با عصبانیت : گفتم بگو گالف کجاست...بذار صداشو بشنوم...

میو : یکم خونریزی داره و جز پاره شدن شکمش حالش کاملا خوبه...

زن : چییی؟ چیکارش کردی دیوونه؟ بگو چی میخوای؟ هرچقدر پول بخوای بهت میدیم...فقط بذار پسرم بیاد خونه...آزادش کن...خواهش میکنم...

Attic (اتاق زیر شیروانی)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang