Game Range
محدوده ی بازیپارت 15: "خون هراسی"
Part 15: "Hemophobia"
JIMIN POV
نیم ساعت از غیب شدن تهیونگ گذشته بود و من تک و تنها اینجا نشسته بودم. همچنان بار شلوغ بود اما خبری از اون پسر و حتی جونگکوک نشده بود. پشت صندلیِ پیشخوان نشسته بودم و به لیوان مشروبی که برام پر شده بود خیره نگاه میکردم. شاید یک شات میتونست کمی از نگرانیم رو از بین ببره.
اولین بار بود که مشروب میخوردم پس هیچ ذهیتی راجع به طعمش و احساس ِسرخوشی بعدش که از اطرافیانم شنیده بودم، نداشتم. شاید میتونستم کمی با مست کردن، به خاطر نگرانی های که دیشب برای جونگکوک داشتم ازش انتقام بگیرم!
کم کم مزه ی مایع نسبتا غلیظ داخل لیوانم رو چشیدم که ابروهام توی همدیگه فرو رفت. اون زهرماری تلخ مزه بود و انتهای گلوم رو میسوزوند ولی همون طور که شنیده بودم، کم کم داشت بدنم رو وارد یه خلا ارامش بخش میکرد!
مردی که پشت پیشخوان ایستاده بود و برای مشتری هاش مشروب سرو میکرد، زیر چشمی بهم نگاه می انداخت. انگار متعجب شده بود از اینکه پسرک روبه روش داشت ناشیانه شات مشروبش رو مزه مزه میکرد وهر ازچند گاهی به خاطر طعم تلخش بهش لعنت میفرستاد!
شاید باید شات دوم هم درجا سر میکشیدم. ظرفیتم رونمیدونستم ولی چه اشکالی داشت که اگر اولین بارِ لذت بخشی رو تجربه میکردم؟! جونگکوک هم مثل من، دیشب همچین خلائی رو احساس کرده بود و حالا چه اشکالی داشت که من هم همون احساس رو تجربه می کردم؟!
YOU ARE READING
𝑮𝐚𝐦𝐞 𝑹𝐚𝐧𝐠𝐞 || 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧
Mystery / Thriller❦︎ عاشقانهی جـناییِ یک دزد تلفن همـراه و یک رهگذرِ دانشجـو! ❦︎ فصل اول و دوم کامل شده ❦︎ چاپ شده ༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄ ❤️بخـشــی از فیــک❤️ _یادته اولین باری که همدیگه رو دیدیم؟ _و...