❦︎ عاشقانه‌ی جـناییِ یک دزد تلفن همـراه و یک رهگذرِ دانشجـو!
❦︎ فصل اول و دوم کامل شده
❦︎ چاپ شده
༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄
❤️بخـشــی از فیــک❤️
_یادته اولین باری که هم‌دیگه رو دیدیم؟
_و...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
JIMIN POV
«روز اول از مهلت سه روزه یوجین!»
با سردرد عجیبی ازخواب بیدار شدم. نیم خیز شدم و به زحمت پلکام رو از هم فاصله دادم تا موقعیتم رو بسنجم. چشمام به سمت پرده های حریر و پنجره ی نیمه باز کشیده شد. نگاه اجمالیم رو به اطرافم دادم. میز کامپیوتر، کیسه بوکس قرمز رنگ، یه قفسه از خروارها کتاب و در آخر یه تخت بزرگ دو نفره که روش خوابیده بودم و خب میتونستم از بوی عطرِ ملحفه ی سفیدی که روم کشیده شده بود، به این نتیجه برسم که اینجا اتاقِ جونگکوک بود و‌اون رایحه ی سرد و مردونه متعلق به پسری بود که آروم کنارم خوابیده بود!
ذهنم ناگهان به سمت دیشب کشیده شد. تصاویر محوی از چهره ی لاغر پسری که شباهت زیادی به یونگی داشت، از جلو چشمام عبور کرد. حتی کشیده شدن ِ دستم توسط اون پسر، درگیری و شلوغی داخل کلوپ بار و دراخر چهره ی آشنای یک فرد دیگه که شباهت زیادی به جونگ کوک داشت اما مطمئن بودم که خودش نبود!
اون پسر اسمش "یوگیوم" بود و انگار دوست ِجونگکوک بود. فقط یادمه که دیشب بهش گفته بودم من رو پیش جونگ کوک ببره و مثل اینکه به قولش عمل کرده بود و حالا خوش حال بودم که اینجا و کنار جونگکوک بودم!
با یادآوری یوگیوم و شباهت عجیبی که با جونگکوک داشت، لبخند محوی روی لبام جا خوش کرد. سرم رو سمت پسر ِ عضله ای کنارم برگردوندم اما ناگهان با دو جفت چشم گردالی روبه رو شدم که انگار تموم مدت بهم زل زده بود. از ترس هینی کشیدم و به ملحفه تخت چنگ زدم. لبخند محو روی لبای جونگکوک پررنگ تر شد!
+بلاخره بیدار شدی خوابالو؟
جونگکوک کوتاه لب زد، بدون اینکه نگاه خندونش رو از روی مردمک های گشاد شده م برداره.
_ت.ترسوندیم!
+خب معلومه..بایدم از من بترسی جوجه!
جونگکوک با شیطنت همیشگیش گفت و یه تای ابروش رو بالا انداخت. بی تفاوت به نگاه های مغرورانه ی پسر عضله ای کنارم، کش و قوسی به بدن کرختم دادم وخمیازه بلندی کشیدم.
