Game Range
محدوده ی بازیپارت 17: "واقعیت منحرفانه"
Part 17: "Deviant Reality"
KOOK POV
_پیاده شو جیمین رسیدیم!
بازوی پسرک مستِ کنارم رو نوازش کردم که همچنان تو حال و هوای خودش بود و گیج به اطرافش نگاه میکرد.
+کجاییم؟!
_خونه!
پسرک متعجب به من خیره شد:
+م.مگه قرار نبود من رو ب.ببری پ.پیش ج.جونگ کوک؟!
_جونگکوک تو خونه منتظرته!
پسرک تا اسم "جونگ کوک" رو شنید، درجا از ماشین پیاده شد. خنده م گرفته بود. لذت بخش بود از اینکه میدونستم، نقطه ضعف پارک جیمین، "خودم" بودم!
پسرک ِ مست هنوز هم تلو تلو میخورد. کمی از وزنش رو روی خودم انداخته بودم. سرش همچنان گیج میرفت و تعادلی تو راه رفتن نداشت!+مست کرده؟
پدرم که متوجه وضعیت جیمین شده بود با چشمای گرد شده سمتمون اومد.
_اره بابا!
جیمین که انگار متوجه نگاه سوالی و شوکه پدرم روی خودش شده بود لبخند پررنگی روی لبای پفکیش نقش بست:
-+ااا...تو..آشنایی!...تو شبیه بابای جونگکوکی!..هههه..
پدرم متعجب نگاهش رو بینمون چرخوند و سوالی به جیمین اشاره کرد:
-+زیاده روی کرده؟
درحالی که جیمین رو سمت اتاقم هدایت میکردم لبخند زورکی تحویلش دادم:
_اولین بارش بوده به خاطر همین متوجه نیست داره چی میگه!...شما نگران نباشین.. یکم گیجه!...بهش قهوه که بدم خوب ِخوب میشه!
پدرم ناچار شونه ای بالا انداخت:
-+هاششش...من از دست شما پسرا نمیدونم چیکار کنم!..پس تو کدوم گوری بودی جونگ کوک؟!..حداقل جلوش رو میگرفتی تا خرخره مست نکنه!
YOU ARE READING
𝑮𝐚𝐦𝐞 𝑹𝐚𝐧𝐠𝐞 || 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧
Mystery / Thriller❦︎ عاشقانهی جـناییِ یک دزد تلفن همـراه و یک رهگذرِ دانشجـو! ❦︎ فصل اول و دوم کامل شده ❦︎ چاپ شده ༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄ ❤️بخـشــی از فیــک❤️ _یادته اولین باری که همدیگه رو دیدیم؟ _و...