با ورود به اتاق یونگ بوک ایستاد و احترام نظامی گذاشت: ژنرال!
جیسونگ دستش رو بالا برد: راحت باش!
در حالی که لباسهاش رو در میاورد به صحبتهای یونگ بوک گوش داد:
_قربان ما تونستیم به طور کامل وارد سیستم مرکزی کمپانی لی مینهو بشیم. در حال حاضر تمامی دادههای مربوط به کمپانی توسط هکرهامون بررسی میشن.
جیسونگ سرش رو تکون داد و پیراهنش رو درآورد: ادامه بده!نگاه یونگ بوک لحظهای روی زخمهای مرد نشست و ادامه داد: ما اطلاعاتی رو راجع به شرکای خارجی تاجر لی به دست آوردیم. اگه بتونیم اونها رو ترغیب به خرید سهام لی بکنیم این شرکت عملا از دسترس فرقه خارج میشه و دیگه نمیتونن ادعایی بر اون شرکت داشته باشن با این حال بعید نیست که اونها بخوان به کمپانی صدمه بزنن.
جیسونگ با بالا تنه برهنه به یونگ بوک نزدیک شد: خب این سهامدارها کدومشون میشه روش حساب کرد؟
یونگ بوک پرونده سبز رنگی رو روی میز گذاشت: اندرو چویی! بعد از مینهو بزرگترین سهامدار کمپانیه، متولد لس آنجلس آمریکا. اون کسیه که میتونه سهام لی رو بخره و البته میشه گفت اونها عموزادههای همدیگه هستن. اونطور که متوجه شدیم بسیار مورد اعتماد لیه. اگه بتونیم وادارش کنیم به خرید سهام میتونیم کمپانی رو نجات بدیم. از اونجایی که پدرش یک سیاستمدار باسابقهاس عملا دست فرقه آتش رو میشه از این کمپانی کوتاه کرد.
جیسونگ سرش رو تکون داد: باقی داراییهاشون چطور؟
یونگ بوک جواب داد: تمامی حسابهایی که به نام ایشون و خانوادشون هستن قراره به صورت آنلاین منتقل بشن و مقدار وجه نقدی که توی حساب شخصیشون موجوده و البته صندوق اماناتشون توی بانک باید به صورت فیزیکی منتقل بشه. تحقیق کردیم و متوجه شدیم شعبهای کوچک در یکی از شهرهای مرزی مکان مناسبی برای نگهداری وجه نقده!جیسونگ چشم چرخوند و با خنده گفت: اینجور وقتهاست که باید بگی ایول به زندگی فقیر فقرا! خب درصد خطرمون چقدره؟
یونگ بوک نگاهی به پرونده انداخت: فقط سه روز برای انجاماین کارها وقت داریم! مشکل ما بیشتر وجوه نقدیه که باید منتقل بشن و ممکنه از دست برن. البته فکر نکنم بتونیم عمارت و اراضی متعلق بهشون رو نگه داریم.
جیسونگ پشت میز نشست و کش و قوسی به بدنش داد: اون آمادهاس؟ میتونه از پسش بربیاد؟
یونگ بوک جواب داد: البته! مکان مناسبی برای خانواده ایشون در نظر گرفته شده. امن و دور از دسترس فرقهاست تا زمانی که بتونیم اونها رو از کشور خارج کنیم.جیسونگ با رضایت لبخند زد: عالی بود! خسته نباشی رفیق!
یونگ بوک سرش رو خم کرد: من دوباره با چان حرف زدم. نمیدونه کانگ سونگ شیک کیه اما حدس میزنه زمانی توی باشگاه دیده باشدش. خیلی ترسیده و نگرانه.
_حق داره بترسه این اتفاق آسونی نیست! بگو اون منطقه رو کامل زیر نظر داشته باشن، ممکنه بازم سرو کلهاش پیدا بشه. اگه این بار دیدین که دوباره اومده سعی کنید بفهمید دنبال چیه.
_حتما!
....
دو مرد جوان با بهت شاهد هیرایی بودن که حرکاتش سرعت باورنکردنی داشت و هر بار چاقو به سرعت روی تن سونگمینی مینشست که لباس مخصوص به تن داشت و آسیب نمیدید. با نشستن آخرین ضربه روی بدن سونگمین هیرا فریاد بلندی کشید و نفس زنان روی زمین نشست.
YOU ARE READING
🄲🅄🄻🅃 🄾🄵 🄵🄸🅁🄴
Actionکامل شده ژانر: اکشن، ماجراجویی، انگست، برومنس ما عاشق تاریخ بودیم، عاشق هر اونچه که گردوخاک زمان روی اون نشسته بود. عاشق هراونچه که از گذشتههای دور سخن میگفت و عاشق هر اونچه که به تمدنها مربوط میشد. در این میون چیزی که همیشه توجهمون رو جلب میکرد ق...