Chaptr1-Part5

326 94 9
                                    


اینکه بعد از اتفاقاتی که افتاده بود دلش میخواست خونه نره مسلما حق طبیعی اون بود،اما شاید دو شب خونه نرفتن یه خورده زیادی روی محسوب می‌شد،با اینکه سوهو تموم تلاشش کرده بود که چانیول رو از خونش بیرون کنه اما در نهایت یک شب دیگه اون جا مونده بود و از اون جا همراه سوهو به سر کار رفته بود ولی از وقتی پاشو توی دفترش گذاشته بود مدام به این فکر می‌کرد حق مسلمشه که خونه نره و بکهیون روی مخ رو نبینه،با کاری که بکهیون با لباس های قشنگش کرده بود این حقش بود.

بعد از مدتی فکر کردن تصمیم گرفت که روی پرونده‌هایی که سهون از کارهای پروفسور بیون جمع آوری کرده بود کار کنه که گوشیش زنگ خورد و با دیدن شماره ناشناس با تردید جواب داد.

_ الو ..چانیول شی!

چانیول متعجب گوشی تلفنش رو از گوشش جدا کرد و مقابل صورتش گرفت و بعد دوباره با تجب اون روی گوشش گذاشت.

_ الو... صدام رو دارین؟

انگار که صدای پشت خط هم مردد بود.

_ چانیول ... بکهیونم!

چانیول بلاخره به خودش اومد و جواب داد.

_ اوه، چیزی شده بکهیون.

میتونست حس تردید رو حتی از پشت تلفن توی صدای بکهیون حس کنه.

_ میتونم ببینمت؟ من الان دم شرکتتم،نمی خواستم بیام بالا و مزاحمت شم،میشه بیای پایین..فقط برای چند لحظه.

و بعد بلافاصله گوشی تلفن رو قطع کرد.چانیول اولش متعجب و بعدش ترسیده به گوشیش نگاه کرد و بعداز به یادآوردن چیزی سریع از اتاقش خارج شد و به سمت اتاق سوهو رفت و بدون در زدن وارد شد.

سوهو و سهون طبق معمول داشتن راجع به چیزی بحث می‌کردن که با ورود چانیول به قیافه نگران چانیول نگاهی انداختن.

_ چی شده؟

سهون متعجب سوال کرده بود اما چانیول فقط به سمت میز سوهو رفت و مقابلش قرار گرفت.

_ دقیقا چه آدرس کوفتی توی قرداد خونم با بیون نوشتی هیونگ؟

_ چی شده چانیول؟

چانیول اما به شدت نگران بود.

_ بیون بکهیون بهم زنگ زد.گفت من دم در شرکتم ،میشه بیای پاینن؟الان چه خاکی توی سرم بریزم هیونگ؟میشه بگی چه آدرسی رو نوشتی؟

سوهو با فهمیدن ماجرا کشوی میزش باز کرد و کارت کارمندی رو در اورد و دست چانیول داد.

_ فقط برو پایین.آدرس همین ساختمون رو دادم.

چانیول و سهون متعجب به سمت هیونگشون برگشتن.

_ چی؟

سریع کارت دستش رو بلند کرد و متن توی کارت ررو خوند.اون کارت برای پارک چانیول حسابدار بود که توی شرکت طبقه پایینشون کار میکرد،سوالی به سوهو نگاهی انداخت.

ϟϞ҂ 𝓕𝓐𝓛𝓢𝓔_ 𝓢𝓔𝓐𝓢𝓞𝓝1 ҂ϞϟWhere stories live. Discover now