Part 20

522 92 68
                                    


- کوکی این صداها چیه؟

- نمیدونم مثل صدای شلیک گلوله است. شایدم اشتباه میکنم جین الکی بیا خودمونو نترسونیم.

با تیری که به کابینشون خورد هر دو از شوک داد بلندی کشیدن. و برای چند لحضه نمیتونستن هیچ عکس العملی نشون بدن.

- جین پاهاتو بیار رو صندلیش و سرتم بزار رو سینه من، اینطوری هیچ اتفاقی برامون نمیفته.

جین و جونگکوک پاهاشونو بالا بردن و همدیگرو در آغوش کشیدن.

- کوک تهیونگ چیزیش نشه؟ ما چیکار کنیم؟

جونگکوک خودش از هر اتفاقی که میتونست بیفته میترسید ولی الان وقتش نبود با درگیر کردن جین جونشو به خطر بندازه.

- چیزی نمیشه خوب؟ بعد تموم شدن این اوضاع دوباره صداش میزنیم. الان این صداها هم تموم میشن.

با صدای فریادی که شبیه صدای تهیونگ بود. هر دوتاشون یخ زدن. دستای همو محکم گرفتن و تو دلشون به خودشون لعنت میفرستادن که تهیونگ تنها گذاشتن.

جین برای چند لحضه قدرت تکلم خودشو از دست داد. با صدای ضعیفی که فقط به خاطر نزدیک بودنش،جونگکوک تونسته بود بشنوه.

- کوک لطفا چیزیش نشه، هر اتفاقی براش بیفته نابود میشیم. صدام در نمیاد صداش بزنم. بیا امتحان کنیم. تا این شلیک ها تموم شه جونی تو بدنم نمیمونه.

- خیلی خوب آروم باش جین، الان هم صدا ، صداش میزنیم. مطمئنم چیزی نشده. انرژی بگیر تا بتونه صدامونه بشنوه.

جین چندبار نفس عمیق کشید و سرشو به معنای آماده بودن تکون داد.

جونگکوک یک دو سه که گفت هر دوتا با تمام توانی که داشتن تهیونگ صدا زدن.

تهیونگ به هیچ کدوم از صدا زدن هاشون جواب نداد و این شد دلیلی برای بدحالی هر دوتاشون.

- کوکی صدای شلیک دیگه نمیاد. میتونیم یکی از شیشه هارو بشکونیم و صدا بزنیم اینطوری از نگرانی میمیریم.

جونگکوک سری تکون داد و تمام توان به شیشه ضربه میزد. دستاش از شدت ضربه به کبودی مایل شده بود. جین هم کنار جونگکوک ایستاد و همراهش به شیشه ضربه میزدن.

- جین بشین لطفا، دستات بیشترکبود میشن. هنوز خوب نشدی

- چطور از من همچین چیزی میخوای کوکاین رابطه سه نفره است. مگر اینکه قبولش نداشته باشی.

- الان به حدی دیونه میتونم بشم که خودمم بندازم پایین ، این همه حرف من لازم نبود واکنش داشته باشه. بدنت پر زخم میفهمی؟ نمیدونم کی از این زندون میریم بیرون و نمیخوام صدمه ای ببینی.

innocent but royalWhere stories live. Discover now