Part 21

1K 105 66
                                    


نامجون با ناباوری به سمت پسرا حرکت میکرد. متوجه یونگی خشک شده و جیمین و هوسوکی که از شدت شوک نمیتونستن حتی گریه کنن، نشد.

نمیدونست وقتی میخواد صحبت کنه صداش درمیاد یا نه ولی باید میپرسید تا ببینه سر دونگسنگ هاش چه بلایی امده.

- وضعیت این سه نفر چطوره؟

- قربان ایشون سرشون به قسمتی از کابین خوردند فقط از شدت شوک بی هوش شدن و ترسی نداره. یکی از این دو نفر خونریزیش نسبت به اونیکی بیشتره اگه نتونیم تا بیمارستان بند بیاریم احتمال رفتن به کما هم هست. و با دستش اشاره ای به جین کرد.

- خدای من، جین کوچولوی من

- جونگکوک خونریزیش چطوره؟

- بدن قوی دارن و تونسته خوب کنار بیاد و خونریزیش به نسبت پرنس کناریش خیلی کم تر هستش.

- چرا نمیبرین هرچه سریعتر به بیمارستان؟ اگه چیزیشون بشه من نمیتونم شما هارو ببخشم.

- قربان سرویس یک رفته و هنوز آمبولانس بعدی نیومده

- مگه نگفتن میرین یک محیط بزرگ که با این همه نیرو کم و تجهیزات کم تر امدین؟

- حق با شماست قربان، ولی اگر تجهیزات نیاز داشته باشیم ما بین راه فقط میتونیم با آمبولانس بریم و گرنه خطرناکه

نامجون چیزی نگفت ولی نگاه ترسناکی بهش انداخت. به جکسون زنگ زد.

- جکسون تعداد آمبولانس کمه و پسرای من زخمی همشون رو زمین موندن، حتی مجبور باشی با تهدید اینجارو پر ماشین کنی باید اینکارو کنی. فقط 5 دقیقه منتظر میمونم نه بیشتر

بدون اجازه حتی یک کلمه به جکسون گوشی قطع میکنه . خم میشه و دستشو روی موی جین میکشه.

- جین چطور میتونی اینجا بخوابی پسر؟ حال تهیونگ و جونگکوک خوبه عزیزم لطفا خوشحال باش و سعی کن مقاومت کنی. هیونگ نمیزاره چیزیت بشه.

- به سختی از جاش بلند شد و کنار جونگکوک و تهیونگ ایستاد. پیشونیشو به پیشونی جونگکوک چسبوند، پسر بلند شو جین به شما نیاز داره خواهش میکنم. دستای تهیونگ میگیره و با بغضی که نمیزاشت درست نفس بکشه برای تهیونگ زمزمه میکنه.

- تهیونگ تدی بیر لوس باید پاشی، بیین جین کوچولوت و اون بچه کانگورو چطور خوابیدن؟ باید پاشی تا نفستو حس کنن تا بتونن به همه چی غلبه کنن. پاشو تهیونگ پاشو دونگسنگ کوچولو

یونگی دستشو روی شونه نامجون میزاره تا متوجهش بشه. بعد کمک میکنه و از جاش بلند میکنه، همدیگرو محکم بغل میکنن و شونه های دو تا از سرسخترین هیونگا به لرزه درمیاد.

innocent but royalWhere stories live. Discover now