part 11

201 19 24
                                    


(اسمات🔞)

(میدونم قراره فحش بخورم ولی متاسفم😂🤝🏻)
روی پایین تنه استایلز نشست و باسنشو به دیک استایلز میکشید
استایلز میتونست سفت شدن خودشو حس کنه اون نباید سفت میشد
الیو صورتشو به صورتش نزدیک کرد
+میدونی خیلی دوست داشتم امشب طعم لباتو بچشم ولی تو خیلی حرف میزنی
سمت گردن استایلز رفت استایلز ناله هاشو خفه کرد
الیو چند تا لاو بایت روی گردن استایلز گذاشت عقب رفت و به گردن استایلز نگاه کرد و با دیدن لاو بایت ها لبخندی زد
وقتی حس کرد استایلز سفت تر شده از روش بلند شد روبروی استایلز ایستاد
شروع کرد در اوردن لباساش
ولی استایلز محکم چشماشو بست
استایلز دعا میکرد کاش به جای دهنش چشماشو بسته بود تا نتونه ببینه اینجوری عذاب وجدانش کمتر میشد
همون لحظه جریان الکترسیته تو بدنش راه افتاد
از پشت دهن بستش داد زد(صحنه وید استایلزو یادتونه دقیقا همون)
جریان قطع شد
نفس هاش سنگین شده بودن
+چشماتو باز نگه دار میخام از تمام نمایش لذت ببری
اشک تو چشمای استایلز جمع شده بود اینبار دیگه جلوی خودشو نگرفت  اشک ها روی گونش میریختن
و شاهد این بود که الیو یکی یکی لباس هاشو میکنه تا اینکه کاملا لخت بود
+همینه پسر خوب
لبخندی زد و بین پاهای استایلز قرار گرفت چونشو بوسید
پایین تر اومد
زبونشو از سینه تا زیر شکمش کشید
نیشخندی زد
دستشو بالای باکسر گذاشت
اروم اروم پایین کشید
استایلز هیچ کاری نمیتونست بکنه فقط گریه میکرد مجبور بود چشماشو باز نگه داره
باکسرو در اورد
دیک استایلز رو توی دستش گرفت و چند تا هندجاب داد
استایلز داشت زیر لمس های الیو اب میشد سعی میکرد خودشو نگه داره و واکنش نشون نده ولی دست خودش نبود این طبیعت بدنش بود
بدنش داشت بهش خیانت میکرد
زبونشو از پایین تا بالای دیکش کشید
بلند شد و از توی کشو لوب رو برداشت و روی دیک استایلز ریخت خوب لوب رو پخش کرد
استایلز تازه متوجه شد الیو از کاندوم هم نمیخاد استفاده کنه با چشمای گرد شده بهش نگاه کرد و سرشو تند تکون داد
+میخام حست کنم
پاهاشو دو طرف بدن استایلز گذاشت
+نترس نمیزارم حاملم کنی
و ریز خندید
دیک رو روی سوراخش تنظیم کرد
نفس عمیقی کشید اروم اروم پایین رفت
استایلز نفسش حبس شده بود و بدنش میلرزید
الیو درد داشت
ناله میکرد
وقتی کامل توش بود نفس عمیقی کشید و بدنشو ریلکس تر کرد
اروم حرکت کرد وقتی عادت کرده بود ضربه هاشو تند تر کرد
استایلز چشماشو بست
الیو چونشو محکم گرفت و کشید
+چشمات...بازشون....کن...آه فاک
ناله میکرد
طولی نکشید که استایلز دیگه نمیتونست جلوی خودشو بگیره و با سر فهموند که نزدیکه
الیو متوجه منظور استایلز شد و از روی دیک بلند شد
و بهش هندجاب داد
طولی نکشید که استایلز اومد
الیو لبخندی از سر رضایت زد
خودشو و استایلز رو تمیز کرد
کنارش روی تخت نشست
چسبو از روی دهنش باز کرد
+چطور بود دارلینگ؟
استایلز فین فینی کرد با اخم با الیو نگاه کرد
_فاک بهت...ازت متنفرم...فکر میکردم تو عین اون پدر عوضیت نیستی ولی اشتباه میکردم تو یه اشغالی
داد زد
الیو بلافاصله محکم توی صورت استایلز زد
استایلز دندوناشو روی هم فشار داد
تا دهن باز کرد دوباره حرف بزنه جریان الکترسیته تو بدنش راه افتاد
اینبار جریان قوی تر بود
داد زد
_فاک...
همه اینا باعث میشد الیو بیشتر عصبی بشه و بیشتر جریان رو نگه داره
بعد از اینکه جریان قطع شد سرفه ای کرد
الیو یه چشم بند روی چشم استایلز گذاشت
لبشو به گوش استایلز چسبوند
+حالا چند روز اینجا میمونی تا ادم بشی
استایلز چیزی نمیدید ولی فهمید الیو از توی کمدش یه چیزی برداشت و از اتاق بیرون رفت

Dangerous love[sterek]Where stories live. Discover now