(چهار روز بعد_روز قبل عملیات)درک،استایلز،بن و کارلوس و
پیترز و دوتا از افرادش توی گارلند دور میز جمع شده بودن و درمورد حمله فردا صحبت میکردنقدار شد اول افراد پیترز حمله کنن و بعد افراد درک وارد بشن
بعد از تموم شدن حرفشون پیترز و افرادش رفتن و فقط درک و بقیه مونده بودندرک روی میز خم شد و به نقشه ها و برگه ها نگاه میکرد
استایلز خسته شده بود توی طول روز مدام در حال کار کردن و نقشه ریختن برای فردا بودن
بدون توجه به حضور بن و کلاوس کراوات درک رو گرفت و سمت خودش کشید
لباشو روی لب های درک اروم حرکت داد
بن و کلاوس سرخ شدن و سرشونو پایین انداخته بودن
درک عقب کشید
+داری چیکار میکنی؟
و با ابرو با بن و کلاوس اشاره کرد
لب پایینشو لیس زد
_از صبح داریم کار میکنیم من دلم برا ددیم تنگ شده
با شنیدن کلمه ددی گونه های درک رنگ گرفت
اب دهنشو قورت داد
+بیرون
کلاوس و بن منظور درک رو فهمیدن سرشونو به عنوان تایید تکون دادن و از دفتر بیرون رفتن
با ابروهای تو هم رفته به استایلز نگاه کرد
+به چه حقی منو جلوی افرادم ددی صدا میکنی؟
استایلز خواست دهن باز کنه ولی درک انگشتشو بالا اورد
+دیگ منو ددی صدا نزن چه توی خلوتمون چه جلوی بقیه هرگز
این دفعه نوبت درک بود قهر کنه و استایلز نازشو بکشه
پشت میزش روی صندلی نشست و خودشو با پرونده ها سرگرم کرداستایلز پوفی کشید
پشت میز رفت
درک رو عقب هل داد و خودشم روی پاهاش نشست
درک به چهره استایلز نگاه نمیکرد
دستاشو دو طرف صورت درک قاب کرد
_درک بس کن من که نمیدونستم تو از کلمه ددی خودشت نمیاد
بوسه کوتاهی روی لبای درک گذاشت
درک یکم مکث کرد بعد به استایلز نگاه کرد
+تو دیگ چه موجودی هستی؟
_وات؟
درک یکم سر جاش جا به جا شد
+تو منو با کارا و حرفات جادو میکنی حدس میزنم قبلا جادوگر بودی
استایلز خندید و لباشو روی لبای درک گذاشت
عمیق همو میبوسیدن
استایلز از ته گلوش ناله کرد(اسمات🔞)
باسنشو روی دیک درک تکون میداد
هردو بین بوسشون ناله میکردندرک کمر استایلز رو محکم گرفت بیشتر استایلز رو به سمت خودش میکشید
بدون قطع کردن بوسشون از روی صندلی بلند شد
استایلز رو روی مبل خوابوند
دستاشو توی لباسش برد و نیپل هاشو فشار داد
_آهههه
روی لبای درک ناله کرد
تیشرت استایلز و لباس خودشو در اورد
از وسط سینه تا زیر شکمشو بوسید
دکمه شلوارشو باز کرد و باکسر و شلوارشو همزمان بیرون کشیدبوسه دیگه ای روی لب های استایلز گذاشت
دستشو دور دیکش حلقه کرد
با لمس شدن دیکش توسط درک ناله کرد
چند تا هندجاب بهش داد
دهنشو سمت دیکش برد
استایلز دستشو توی موهاش برد و عقب کشیدش
_داری چه فاکی انجام میدی؟
+چشمات که مشکل ندارن میخام بهت بلوجاب بدم
_ا...اما نمیشه ت...تو هیچوقت اینکارو نمیکردی من دوست ندارم بخاطر من اون کارو انجام بدی
دستای استایلز رو بالا سرش برد و محکم گرفتش
+من اینکارو برای هردومون میکنم،میخام مزت کنم و چیزی نگو و بزار انجامش بدم
روی لبای استایلز زمزمه کرد
عمیق بوسیدش و پایین رفت
YOU ARE READING
Dangerous love[sterek]
Fanfiction[Completed] کاپل:استرک ، تیام اسمات،عاشقانه،جنایی +میخواستم به قلبم بفهمونم اشتباه میکنه ولی قلبم بهم ثابت کرد اشتباه میکردم