قسمت ۷

1.2K 156 331
                                    


وارد بار شد
یکی از فضاهای مورد علاقش
جز محدود جاهایی که میتونست خودش باشه

قسمت VIP بار اسکورل
بار خودش

با وجود تمام رستوران‌ها و هتل‌ها این بار و این قسمتش مورد علاقه‌ترین و مهم‌ترین مکان براش بود

احترامی که اینجا همه بهش میزاشتن از نوع دیگه‌ای بود

به محض ورودش به بار همه بلند شدن و سرشون رو به نشونه احترام کمی خم کردن

لینو اما با غرور همیشگیش و بی توجه به همه به سمت مبل تک نفره نزدیک پیشخوان رفت

نزدیک میز اصلی بار پسری رو دید که با چشمای گرد شده‌ای داشت به همه نگاه میکرد
میشد تعجب رو تو نگاهش خوند

و همینطور ...
احترام نزاشتنی که تو رفتارش به وضوح مشخص بود

از لباسش مشخص بود که جزو کارکنان باره
یعنی بدیهی ترین قوانین رو نمیدونست؟؟

به مبل مشکی خودش رسید روش نشست و به جمعیت که حالا مشغول کار خودشون بودن نگاه کرد

به هیونجین علامت داد که به سمتش بره

- سلام رئیس

بدون اینکه جواب سلامش رو بده سوالش رو پرسید

# اوضاع کارا چطوره هیون؟؟

- خوبه رئیس
قرار داد آخر به بهترین شکل انجام شده
حالا میتونیم بریم دنبال اصلی‌ترین هدفمون

# خوبه

خواست چیز دیگه‌ای بگه که پسر ریزجثه‌ای با موهای قهوه‌ای به سمتشون اومد

× سلام
چی میل دارید؟؟؟

همون پسر بود که پشت میز اصلی بار ایستاده بود...

اون بچه نمیدونست که جلو کی وایستاده؟؟؟

هیونجین که نگاه عصبی رییسش رو دید به خودش لعنت فرستاد که چرا قوانین لینو رو به اون بچه نگفته

- ه..هی .. جی..جیسو...

حرفش با بالا اومدن دست مرد بریده شد

# گمشو....

هیونجین میدونست نباید رو حرف رئیسش حتی یک کلمه حرف بزنه اما تقصیر اون بود که اون پسر نمیدونست وقتی لینو اونجاست باید چطور رفتار کنه

اون تازه کآره من یادم رفت قوانین.....

# قوانین رو بهش بگی؟؟!!
باشه حالا گمشو

هیونجین دیگه راهی نداشت پس از ازشون دور شد

پسر کوچیکتر اما به هیونجین که داشت میرفت نگاه میکرد

هیونجین قصد داشت چی بگه؟؟
این یارو چرا ایتطوری با هیونجین حرف زد و هیونجین چرا انقدر ازش حساب میبرد؟؟؟ هیونجین که قوانین رو بهش گفته بود...
از چی حرف میزدن؟؟

The InsiderWhere stories live. Discover now