عکس کاور جناب سونگمین هستن که این قسمت وارد میشن😁
_________________________
تاحالا شده انقدر درد بکشی که بدنت سر بشه؟؟؟
فلیکس درست تو همین وضعیت بود
ضربات شلاق بلند و نازک مرد روی باسن ، پهلو و رونهاش فرود میومد
بدون هیچ وقفهای و با ریتم منظمی رو بدنش مینشستن و جاشون رو در بهترین حالت به خون مردگی و کبودی میدادنپسر هیچ ایدهای نداشت که جنس کوفتی اون شلاق عجیب و بلند از چیه اما از همون اولین ضربه فهمید که نمیتونه شلاق معمولی باشه
با همون اولین ضربش درد رو تا استخونش احساس کرد، لایه سطحی پوستش ترکید و فلیکس تونست گرمای خون کمی که ازشون خارج میشد رو حس کنه
شلاق مذکور😅
اونقدر گریه و خواهش کرده بود که دیگه نایی نداشت
موهای خیسش به صورتش چسبیده بودن و اشک و آب بینیش با هم قاطی شده بودن
صورتش کاملا خیس بود و تو مرز هوشیاری و بیهوشی دست و پا میزد...
بالاخره ارباب شلاق رو روی زمین انداخت و صندلی عجیب غریبی که فلیکس روش بسته شده بود رو دور زد و بالای سر فلیکس رسید
لیوان آبی که توش چند تکه یخ بود رو از میز کناری برداشت و روی صورت پسر بیحال ریخت
پسر نفس نفس میزد
سردی آب روحش رو برگردوند اما نفسهاش رو برای یک لحظه بند آورددر همین حین موهاش اسیر چنگ مرد شدن و سرش رو بالا کشید و به چشمهای خمار از دردش نگاه کرد
• هرزهی احمق....
همتون مثل همیدو سرش رو با ضرب رها کرد و دوباره به سمت پشت سرش قدم برداشت
۴ انگشتش رو روی بالای ستون فقرات پسر موطلایی گذاشت و به سمت پایین حرکتشون داد
از روی تمام زخمهایی که روی تن پسر ایجاد کرده بود ردشون میکرد و آه از نهادش بلند میکردرد دست اون مرد که کمی خشن روی زخمها کشیده میشد مثل نمکی روی زخم عمل میکرد و قلب فلیکس رو به رعشه مینداخت
YOU ARE READING
The Insider
Fanfictionژانر : اسمات - درام - BDSM - ددی کینک - رازآلود کاپل اصلی : چانلیکس- مینسونگ دستش رو بر روی نقاشی مورد علاقش نوازش وار حرکت داد - این ردهای بنفش و قرمز روی بدنت من رو دیوونه میکنه موهای پسر رو اسیر مشتش کرد و سرش رو بالا کشید تا به آینه نگاه کنه ص...