زندگی با تو، مرگ با تو.

426 75 17
                                    

کنترل کردن دست‌هات وقتی که می‌خوان مشت بزنن و سالم دیدن گونه‌‌ای که آرزوت شکستنشه، می‌تونه خیلی سخت باشه. پسر جوان حالا که مقابل چوی هی‌سونگ قرار گرفته بود، این احساسات رو به خوبی درک می‌کرد.
دهان زشت خشم مثل یک اژدها درون وجودش رو به آتیش می‌کشید؛ اما باید متانت پیشه می‌کرد.

هوسوک پر از تشویش در گوشه‌ای از اتاق ایستاده و ناظر جنگ نگاه‌ها بود. سایه‌‌ی تهیونگ روی چهره‌ی چوی هی‌سونگ افتاده و چشم‌هاش ناخوانا بودن. نرگس‌های پسرک همسان با تیغه‌ی شمشیر از زیر غلاف پلک‌های متورمش خودشون رو به رخ می‌کشیدن، تهیونگ امروز انگار تهیونگ دیروز نبود.

"دوباره همدیگه رو دیدیم."
پسر لی‌پوش با صدای تاریکی زمزمه کرد.

"حالت بهتره؟"
مرد با حالت کنایه‌آمیزی پرسید و چشم‌های گستاخش رو میخ چهره‌ی پسر مقابل کرد.
"دفعه‌ی قبل نتونستیم صحبت‌هامون رو ادامه بدیم، یعنی حالت بد شد. به نظرم امروز هم زودتر تمومش کن، ممکنه دوباره حالت بد بشه... علاوه بر این بیمار بیمارستانی داری‌."

پسر کوچک‌تر کمی جابه‌جا شد و چند لحظه درنگ کرد.
"الان بین‌مون یک میز فاصله است پس بدنم قرار نیست به‌خاطر نزدیکی ویروس‌های آلوده‌ات آسیب ببینه و حالم بد بشه، از این گذشته...شاید ندونی اما تو من رو زنده کردی."

ابروهای مرد به‌خاطر توهینی که بهش شده بود، توی هم فرو رفت اما سعی کرد روی جمله‌ی دوم تمرکز کنه.
"منظورت چیه؟ از زنده شدن؟"

کفش‌هاش رو چندباری به زمین کوبید و نیشخندی زد‌.
"می‌تونی من رو یه مرده در نظر بگیری که ویروس زامبی رو ازت گرفته و حالا تبدیل به یه مرده‌‌ی متحرک شده، این زامبی تا تمام وجودت رو زخمی نکنه دست برنمی‌داره چوی‌هی‌سونگ. کاری که با جونگکوک کردی، تاوانش رو پس می‌دی. من ذات واقعیت رو می‌شناسم، تو به آسیب کوچیک قانع نیستی، کار خودت بوده و به دنیا نشونش می‌دم. با همین دستی که مهر سوخته‌ی سیگارت رو روش زدی، دفنت می‌کنم."

افسر پلیس گامی به جلو برداشت و وکیل میانسال برایِ گفتنِ حرفی دهن باز کرد.

"من اعترافاتم رو گفتم، تنها یه فیلم کوچولو از زندگیت گرفتم تا که بدونی، می‌تونم درون وجودت نفوذ کنم. تا تو و اون همسر احمقت متوجه بشین نمی‌تونید با هرکسی درگیر بشین و جایگاه‌تون رو متوجه بشین."

لبی تر کرد و سعی کرد خونسرد به نظر برسه.
"فکر کردی فقط خودت قدرت داری؟ در مورد کمپانی جونگکوک چی می‌دونی؟ تو همین الانشم مردی چوی‌هی‌سونگ. به حریم شخصی محبوب‌ترین سلبریتی بزرگ‌ترین کمپانی سرگرمی کره آسیب زدی و تازه این اولشه، تا دو روز دیگه مجبوری اعتراف کنی چیکار کردی و اون موقع است که حتی مرده‌ات، می‌میره. اینجا کوچه پس کوچه‌های دوجئون نیست که کسی کارهات رو نفهمه، تو الان کسی هستی که اون بیرون بهش می‌گن شیطان."

Murder in Itaewon [kv ver]Where stories live. Discover now