part 3-->mon cher

789 146 27
                                    


Music of this part:Careless whisper,George Michael
Part 3_mon cher

Tp:

انجیرهای تازه برش داده رو داخل دهنش می‌گذاشت و از مزه ی ترش شیرنش اوم بلندی میکشید. اون تیکه های کوچیک قرمز رنگ روی زبونش جرقه های از مزه های مورد علاقش رو منفجر میکردن...

صدای ملودی زنگ موبایلش شد توجهش رو جلب کرد..با نگاه کردن به اسم مخاطبش ابروهاش به سمت بالا پرید سریع محتویات داخل دهنش رو جوید و تماس رو وصل کرد..

تهیونگ:اقای جئون سلام حالتون چطوره....؟؟

کوک:اه تهیونگ شی سلام خوبم شما خوب هستید،.. آخه دیدم که پیام داده بودید و قرار امروز کنسل کردید نگرانتون شدم..آم....گفتم بپرسم که مشکلی براتون به وجود نیومده باشه....

تهیونگ: هق...ههه.....راستش هیونگم هق...حالش خوب نیست..بیمارستان..پیششم..ههه

کوک:اوه خدای من حالت خوبه حال هیونگ چطورهه.. نه اینجوری نمیشه آدرس بیمارستان رو بده خودم باید بیام مطمئن بشم...

تهیونگ:هق ... من خوبم.....هیونگم الان خوبه...
البته بیمارستان مرکزی سئول اتاق وی ای پی به نام مین....
اما نیاز نیست وقتتون رو الکی صرف کنید...
کوک: این دلم رو اروم میکن پس تا میبینم تون ...
ته:.. فعلا جونگ کوک شی..

جیمین به سولمیت مارموزش نگاه میکرد که چجوری از موقعیت مریضیش استفاده کرده بود تا مخ کراشش رو بزنه اون پسر باریکلا داشت اون فیلم بازی کردن طبیعی و اشکای مصنوعی واو. برای بار هزارم تو اون روز چشماشو چرخوند و به اتفاقات شب گذشته فکر کرد . اخماش توهم رفت و دستشو به سر دردناک باند پیچی شدش کشید..

............ِ.فلش بک_دیشب..............

دختره:مین یونگی من ازت باردارم و توی لعنتی جلو روم داری باهاش لاس میزنی عوضی..

یونگی در این هنگام بلندشد تا دهن دختر مقابل ببنده که صدایی رو شنید که دلش نمی خواست هیچ وقت اون رو بشنوه....

جیمینی که بخاطر میگرن تلو تلو میخورد با بی دقتیش و یهویی ایستادن پاش لیز خورده بودو از روی پله های مارپیچ اون هتل فاکی قل خورده بود پایین .

و صدای ضربه های که پله ها به تن نحیفش وارد میکرد اونقدری بلند بود که یونگی رو به جنون بکشه تا سریع خودش رو به امگای پرستیدنی برسونه ولی اونقدری جراحت برداشته بود که زمانی یونگی بالای سر پسر کوچیک تر رسید پایین پله ها بودو بینی و سرش خون ریزی داشت ..

افرادی که تو سالن باقی مونده بودن همه شوک زده بودن و جیک هیچکس در نمیومد..

پاپا سوی جیمین خوشکش زده بود وبه نازارکش که بیحرکت رو زمین بود چشم دوخته بود یعنی تمام قبیله مین ...خانواده کیم و هرکی اونجا بود شکه بود..

 *Mon amour* Completed Where stories live. Discover now