آرزوی مرگسانگ جی صدای گریه سائویو را که در دوردست محو میشد را شنید. بدنش طوری بود که انگار در آب شیرجه زده باشد. صحنه اطرافش در تکههای نور متلاشی شد. گویی از یک رویا بیدار شده بود. کنارش صدای سرفههایی ناگهانی و سنگینیای روی بازویش حس میکرد. در کنارش جینگ لین را دید که از درد جمع شده بود.
«چه اتفاقی افتاد؟» سانگ جی او را بلند کرد. جینگ لین به سردی یخ بود.
«فقط یه بیماری قدیمیه.» جینگ لین دهانش را پوشاند. «وقتش داره میرسه. مرگ دونگ لین نزدیکه.»
«اون مصممه که بمیره. حتی اگه زندگیشو نجات بدیم، نمیتونیم میلش برای زنده موندنو برگردونیم.» سانگ جی دستان مشت شده جینگ لین را باز کرد. با دیدن لکه قرمز باقیمانده روی لبهای جینگ لین اخم کرد. «این فقط گشتن توی یه صحنه خیالیه. چرا تو انقدر ضعیفی؟»
جینگ لین با خستگی گفت: «این درست نیست. حتی اگه نفرت چیان وِیشی برای درست کردن یه پرنده لوچا کافی باشه، برای این که این همه راه تا اینجا بیاد کافی نیست.» به آرامی چشمهایش را بست. بعد از مدتی، ادامه داد. «دونگ لین حتما یه کاری انجام داده. میخوام قبل از اعدامش ببینمش.»
دونگ لین پاهایش را روی زمین دراز کرد و به صدای بلند زیر جایگاه گوش داد. خورشید بسیار سوزان بود. گردنش با تخته چوبی1 برخورد کرد. جلاد روی پشتش پا گذاشت. دونگ لین نفسنفس میزد. پیشانیاش با عرق خیس شد.
__________________
1- زندانیانی که قرار بود با سر بریدن اعدام شوند با یک طناب یا تخته چوبی بسته میشدند و اسمشان پشت کمرشان یا پشت گردنشان نوشته میشد تا نشان دهد آنها در زمان مشخصی اعدام میشوند. (معمولا در عصر)زمین بازار با سرهای قطع شده مرغها، خون سگ، سبزیجات و میوههای فاسد که با برف پوشیده شده بودند، کثیف شده بود. این بوی زننده حواس پنجگانه دونگ لین را تحت تاثیر قرار داد. بعد از مدت کمی او نیز قسمتی از آنها میشود- تودهای گوشت فاسد و حوضی از خون کثیف.
«دونگ لین!» فریادی از بین مردم بلند شد. صدای ناسزا گفتن زنی بود که راهش را از بین جمعیت باز میکرد. هوادی با ایستادن روی نوک پاهایش، چهره دونگ لین را از بین سرهای مردم دید. هنگامی که به دونگ لین نگاه کرد بسیار ناراحت بود و دیگران را با قدرت بیشتری کنار زد. «راهو باز کنین... راهو باز کنین. همتون، راهو برام باز کنین.»
STAI LEGGENDO
Nan Chan / Persian Translation
Fantasy↝ ᴛɪᴛʟᴇ: ᝰ* Nan Chan 🐉🔥 ↝ ᴀᴜᴛʜᴏʀ: ᝰ* Tang Jiuqing 🐍 ↝ᴇɴɢʟɪsʜ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛᴏʀ: ᝰ* Lianyin 🦇 ↝ ɢᴇɴʀᴇ: ᝰ* Psychological, Romance, Supernatural, Xuanhuan, Yaoi 🐾 ↝ sᴛᴀᴛᴜs ɪɴ ᴄᴏᴏ: ᝰ* Completed (129 Chapters) 🌵 ↝ sᴜᴍᴍᴀʀʏ : من هر هشت مصیبت دنیارو تجربه...