دونگ لین (۲)
هشدار
(وجود محتوای کودک آزاری در این چپتر و چند چپتر بعدی. لطفا اگر حساس هستید نخونید)
[ویراستار: این چپتر واقعا تا حد زیادی برای من دردناک و اذیتکننده بود، اگر روحیهی لطیفی دارید و نمیتونید با کودک آزاری کنار بیاید این چپتر رو نخونید]چن سائویو در جاده قدم میزد تا به خانه برگردد. بعضی اوقات، هنگامی که در جعمیت راه میرفت، برمیگشت تا به دونگ لین نگاه کند. دونگ لین در بین جمعیت پنهان شده بود و نگاههای تحقیرآمیز و اهانت بار را نادیده میگرفت. او سائویو را از فاصله امنی دنبال میکرد. هنگامی که سائویو با خوشحالی پرید، ناگهان به شخصی برخورد کرد.
چیان وِیشی کتابهایش را نگه داشت و خم شد تا او را با دستانش بگیرد. او پرسید: «چرا انقد عجله داری؟ حواست باشه کجا میری.»
چن سائویو به او لبخند زد و و در حالی که میپرید به او اشاره کرد.
چیان وِیشی از آستینش آب نباتی درآورد و آن را در مشت چن سائویو گذاشت و گفت: «باهام میای کلاسای خصوصی؟»
چن سائویو آب نبات را خورد و سرش را تکان داد. چیان وِیشی اصرار نکرد. سر نرم او را نوازش کرد و گفت: «پس برو خونه. اون امروز خونه نیست.»
چن سائویو از کنار چیان وِیشی گذشت و با خوشحالی دستش را تکان داد. دونگ لین که در جمعیت پنهان شده بود، با دقت به چیان وِیشی خیره شد. فوزی هم دستش را برای چن سائویو تکان میداد. دونگ لین به دنبال کردن سائویو ادامه داد. وقتی دید دخترک وارد کوچه شد، روی پشت بام پرید. روی آجرها قدم گذاشت و سائویو را دید که قبل از وارد شدن به ورودی حیاط، توقف کرد.
چن سائویو که دونگ لین را در آن اطراف نمیدید، با نگرانی برگشت و نمیخواست داخل برود.
دونگ لین فکر کرد: «چه دختر احمقی.» میخواست سنگی پایین بیندازد که زنی را در حیاط دید که در را باز کرد.
ژو با لبخند گفت: «یو.» و بیرون آمد تا دست سائویو را بگیرد. به چپ و راست نگاه کرد اما هیچکس را ندید.
«چرا امروز انقد زود برگشتی؟» ژو خم شد و گفت: «یو-اِر¹ خوب ما. دایی و زن دایی همش به تو فکر میکردن.»
________________
1- ِ به معنای فرزند پسر یا بچه. پیشوندی برای ابراز محبت. یو-ار حالت با محبت سائویو است.چن سائویو دستش را تکان داد. او هنوز به دنبال دونگ لین بود. ژو زمزمه کرد: «چیه؟ هنوز میخوای بری بیرون بازی کنی؟»
چن سائویو سریع سرش را تکان داد و صورتش را با یک دست پوشاند. ژو دستش را کشید و او را به داخل خانه برد. همین که در بسته شد، حالت چهره او نیز تغییر کرد. ابروهایش را با خشم بالا انداخت و پوست چن سائویو را نیشگون گرفت و کشید و با دست تو سرش زد.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Nan Chan / Persian Translation
Fantastik↝ ᴛɪᴛʟᴇ: ᝰ* Nan Chan 🐉🔥 ↝ ᴀᴜᴛʜᴏʀ: ᝰ* Tang Jiuqing 🐍 ↝ᴇɴɢʟɪsʜ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛᴏʀ: ᝰ* Lianyin 🦇 ↝ ɢᴇɴʀᴇ: ᝰ* Psychological, Romance, Supernatural, Xuanhuan, Yaoi 🐾 ↝ sᴛᴀᴛᴜs ɪɴ ᴄᴏᴏ: ᝰ* Completed (129 Chapters) 🌵 ↝ sᴜᴍᴍᴀʀʏ : من هر هشت مصیبت دنیارو تجربه...