part5

49 7 0
                                    

خواب بودم که با صدای به شدت رو مخ در زدن بیدار شدم
-کیه اول صبحی؟
رفتم با کسلی و به زور درو باز کردم
چشمام نیمه باز بود که دختر با لحنی طلبکارانه گفت:بگو تهیونگ بیاد دم در
چشمامو کامل باز کردم و نگاهش کردم
یه دختر با میکاپ و لاکای قرمز و استایل خیلی شیک و امروزی بود
به نظر بچه پولدار میومد

خواب بودم که با صدای به شدت رو مخ در زدن بیدار شدم-کیه اول صبحی؟ رفتم با کسلی و به زور درو باز کردمچشمام نیمه باز بود که دختر با لحنی طلبکارانه گفت:بگو تهیونگ بیاد دم درچشمامو کامل باز کردم و نگاهش کردمیه دختر با میکاپ و لاکای قرمز و استایل خیلی ش...

Oups ! Cette image n'est pas conforme à nos directives de contenu. Afin de continuer la publication, veuillez la retirer ou mettre en ligne une autre image.

جیهیو
22ساله
مدل و آیدل‌کی‌پاپ
نقش فرعی
آدم مغرور و خودخواهیه و همه چیزو فقط برای خودش میخواد
-اولا که سلام،بعدشم تو اصلا کی هستی؟؟چه نسبتی باهاش داری؟؟
+باید برات توضیحم بدم؟؟برو کنار کلی کار دارم باید زود برم

-نکنه دوست دخترشی؟چقد قیافت آشناست
یهو یاد یه چیزی افتادم
همون دختری که تو شب ولنتاین پرید تو بغل تهیونگ
همونهههههه خودشههههه
+اره،دوست دخترشم حالا میخوای چیکار کنی؟؟
تهیونگ اومد پیشمون و با تعجب به جیهیو نگاه کرد
+چرا اومدی اینجا؟؟
+من باید اینو ازت بپرسم،باید بیام داخل اینجا کلی دوربینه دوربینا  ثبت میکنند همه چیو هم واسه تو هم واسه من دردسر میشه

+برو
با تعجب نگاه تهیونگ کرد
+بو؟*چی؟*
+دلیلی نداره که الان اینجا باشی،برگرد به خونت
+هیچ معلومه چی داری میگی؟ما قرار بود امروز باهم بریم سر قرار
+هیچ کس همچین چیزی نگفته خودت واسه خودت برنامه چیدی؟
+یاااا،مگه من دوست دخترت نیستم؟
+نه،نیستی و هیچوقت نبودی،اون شبم از دست دوربینا وانمود کردم که از دیدنت خوشحالم وگرنه هیچ چیزی بین منو تو نیست،الانم میتونی هرچه زودتر بری

+به خاطر این دختره منو داری تحقیر میکنی؟؟
+من از اولم هیچ حسی بهت نداشتم
+اوکی،ولی منتظر بدبخت شدنت باش،زندگی تو و همه چیزت دست پدرمه پدرم اراده کنه زندگیت به هیچ تبدیل شده،فعلا
و با عصبانیت از اونجا رفت
تهیونگم درو بست
-جریان چیه؟این دختر کی بود؟

+جیهیو،دختر رئیس کل اداره
-چرا اومده بود سراغ تو؟
+قضیش طولانیه،اون شبو یادته؟که تو منو با اون دختر دیدی؟اون دختر در واقع جیهیو بوده
-چییییی؟؟
+اره اون بوده،ولی اون دوست دخترم نبود،اون شب پدرم منو مجبور کرد تا با دخترش تقریبا قرار بذارم تا بتونه پدر جیهیو رو خر کنه و یه سری املاک و زمینو از چنگش دربیاره
در واقع من وسیله بودم،من یه مدتی مثلا با جیهیو قرار میذاشتم ولی در واقع ازش متنفر بودم و هیچ وقت دوسش نداشتم و بعد از تموم شدن این بازی کثیف،بلاخره باهاش کات کردم،حتی تو کل شبکه های مجازی و اخبارها این موضوع ترند شده بود

-که اینطور،چه پیچیده،من معذرت میخوام،زود قضاوتت کردم و فکر میکردم تو از عمد این کارو کردی
+نه اشکالی نداره،هر کس دیگه هم که بود دچار سوتفاهم میشد
شب...
شب منو تهیونگ رفتیم بیرون
رفتیم به یه کلوب
خیلی سر و صدا بود و من گوشامو گرفته بودم
تهیونگ دستشو رو دستام گذاشت و تو گوشم گفت:میخوای بریم یه جای ساکت؟
-آره

تهیونگ منو برد به یه جای ساکت تو کلوب
نشستیم
-حس میکردم دارم کر میشم
+ببخشید،تقصیر من بود
-نه،تو که نمیدونستی
کیفمو گذاشتم و رو به تهیونگ گفتم:من برم دستشویی و بیام،میتونی مراقب وسایلام باشی؟
+اره
-پس من رفتم
رفتم دستشویی

تا واردش شدم،دیدم دارن واسه یه دختر بی گناه قلدری میکنن
+یاااا،تو کی باشی که بخوای به ما دستور بدی بچ؟
یاد دورانی افتادم که واسه خودم قلدری میکردند
-فلش بک
+یااا،تو فک کردی چه خری هستی که واسه ما تعیین تکلیف کنی؟؟
پایان فلش بک
با شجاعت رفتم جلو و رو به قلدرا گفتم
-دست از سرش بردارید
دختره طلبکارانه نگاهم کرد و با لحن مسخره ای گفت:بو؟*چی؟*

-گفتم دست از سرش بردار
نیشخندی کرد و گفت:یاااا،تو چه خری هستی دیگه؟
-درست صحبت کن،نکنه اینم بهت یاد ندادن؟
با عصبانیت جلو اومد و یه سیلی محکم زد تو گوشم
منم نمیدونم یهو چی شد که سرم گیج رفت و قلبم شدید درد گرفت
دستمو رو قلبم گذاشتم 
اون دختر اومد بهم لگد بزنه که...


𝐌𝐞𝐦𝐨𝐢𝐫𝐬 𝐨𝐟 16 𝐲𝐞𝐚𝐫𝐬 𝐨𝐥𝐝Où les histoires vivent. Découvrez maintenant