عکس کاور^^
___________________صدای رابرت تو سرش میپیچید!
کریسسس.... کریسسسس........
کمتر شدن صدا های اطرافش بهش ثابت کرده بود که داره بیهوش میشه!
تو لحظه آخر که چشماش بسته شد،سوزشی رو تو صورتش حس کرد و چشماشو باز کرد.
رابرت بود!
لبخند عمیقی زد و با صدای خماری که نشون از بیحالیش بود گفت:رابرت ...نجاتم بده...*خندید و ادامه داد*روانی شدم رابرت...!رابرت که از بیدار بودن کریس خیالش راحت شده بود، نفس عمیقی کشید و لبخند زد.
رابرت:فکر کردم مردی احمق... (نگاهی به دست خونی کریس انداخت ؛صورتش جمع شد و با حالت چندشی گفت:چیزی نیست فقط یکم ناقص شدی!
کریس سرشو چرخوند و به دستش نگاه کرد؛بعد از چند ثانیه زل زدن به دستش فریاد زد:اگه بخیه بزنمش و جای بخیه بمونه چه غلطی کنم راب! قرار بود این هفته بعد از افتتاحیه برم فوتوشوت بگیرم!!بیچاره شدم راب....بیچاره شدم... مطمئنم این جاش میمونه...رابرت چهرهی نگرانی گرفت و با آرامش گفت:عیب نداره کریس..خوب میشه...مطمئنم با میکاپ اوکی میشه.
فوقش لباس بلند میپوشی...همین که نمردی کافیه!کریس سرشو بیشتر تو بازو های رابرت فرو برد و گفت :مطمئنم درست نمیشه! این فتوشوت ها خیلی حساسن....
همین که خواست ادامه حرفشو بزنه به یه جفت چشم آبی که درست مقابلش بود و بهش زل زده بود رسید.!
نفسش دوباره حبس شد.
رابرت که سکوت کریس رو دید به کریس نگاه کرد ؛ رد نگاهشو زد و به مرد بلوندی که با کاستوم کپتن آمریکا نشسته بود رسید.
یه نگاه به مرد بلوند و یه نگاه به کریس انداخت و تو دلش به خاطر پیشرفت میکاپ تعجب کرد!
وقتی کریس رو که با بیحالی و ترس به اون مرد زل زده بود دید؛با آرامش گفت:چیه کریس؟ ترسیدی؟ یوهوهاها چی دیدی مگه؟ عااا نکنه اون مردو میگی؟نترس منم یکی دیدم !میکاپه! طرف صورتش کپی من بود ولی انگار هروئین مصرف میکرد بس که لاغر و رنگ پریده بود*خنده کوتاهی کرد * احتمالا یکی از همون سورپرایز های کوین فایگیه...ولی واقعا میکاپشون فوق العادس !هر کی ندونه فکر میکنه اونا واقعین!
کریس با حرف های رابرت آروم شده بود ولی نمیتونست از زل زدن به مرد روبروش دست برداره....*****
همه از صدای فریاد های با ناله کریس تعجب کرده بودن:اگه بخیه بزنمش و جای بخیه بمونه چه غلطی کنم راب! قرار بود این هفته بعد از افتتاحیه برم فوتوشوت بگیرم!!بیچاره شدم راب....بیچاره شدم... مطمئنم این جاش میمونه...اسکارلت به سرعت از روی مردی که مطمئن نبود مارکه بلند شد و به سمت صدا رفت.
مرد(بروس) حتی تکون هم نخورد!فقط راهی که اون دختر میرفت رو با چشماش دنبال کرد!اسکارلت انقدر با عجله و نگرانی به سمت صدای بهترین دوستش که از ۱۷ سالگی باهاش دوست بود رفت که هیچ کدوم از نگاه های اطرافشو ندید.نه چشمای ناتاشا!نه چشمای ثور،نه جرمی و...
به سمت کریس دوید و وقتی با کاستوم کپتن آمریکا دیدش با تعجب بهش نگاه کرد( کریس واقعی رو ندید)
به سمت کسی که فکر میکرد کریسه رفت و کنارش نشست.
اسکارلت:خدا لعنتت کنه کریس !چته؟ چرا انقدر ناله میکنی...فکر کردم گروگان گرفتنت که انقدر داد و بیداد میکنی...
دستای کریس(استیو)رو گرفت و گفت: زنده ای؟ خوبی؟کریس(استیو)با صدایی که خش دار شده بود گفت:نت؟
اسکارلت چشماشو چرخوند و گفت :اره اره من ناتاشام!بیخیال کریس .شوخی کافیه....همین که خواست ادامه حرفشو بزنه صدای کریس که از پشت سرش میومد حواسشو پرت کرد!
کریس:اع رابرت ببین اسکارلت!هی اسکارلت.. بیا ببین دست دوستت به چه وضعی افتاده...
اسکارلت با شوک به مرد روبروش که دستاشو گرفته بود خیره شد...
اولین فکری که تو سرش بودو با صدای بلند فریاد زد:جنننننننن! (این داستان: اسکارلتی که از جن میترسه:)
با سرعت خودشو به عقب هل داد و به سمت صدای کریس رفت و با ترس به کریس و رابرت چسبید.
دستشو به سمت مرد بلوندی که دقیقا شبیه کپتن آمریکا بود دراز کرد و با صدای پر از لرز گفت:جن!اون جنه!خودشو شبیه تو کرده کریس...!
سکوت برای چند ثانیه اتاقو پر کرد...
با خنده بلند رابرت سکوت اتاق شکست ...
رابرت دست اسکارلتو گرفته بود و با صدای بلند قهقهه میزد...
کریس هم که سرش تو بغل رابرت بود شروع کرد به خندیدن ...
رابرت اشک خیالیشو از گوشه چشمش پاک کرد و گفت:لعنت به تخیلت مامور رومانف...نه نه ببخشید مامان اسکارلت...جن چیه؟ فایگی اینارو آورده مثلا مارو سورپرایز کنه...از حق نگذریم گریماشون فوق العادست...فقط اونی که خودشو شبیه من کرده عملیه...میدونی مواد میزنه*قهقهه*
کریس هم با وجود بیحال بودنش میخندید...
___________________________________
___________________________________
اهم اهم...
من برگشتم
چطورید؟
امیدوارم خوب باشید
من که انقدر سرکیفم(وی ریاضی و شیمی و فیزیکشو افتاده و زیستو ۱۰ گرفته)
اره دیه
خلاصه که جز خوشحالی آرزوی دیگه ای واستون ندارم
این پارت جدیدمون بود
امیدوارم خوشت اومده باشه ای کسی که میخونی و ووت و کامنتو میدی!(اشاره غیر مستقیم به دریافت کامنت و ووت)
یوهوهاها
حواستون به جن های دنیا های موازی باشه
YOU ARE READING
𝙄𝙣𝙩𝙤 𝙏𝙝𝙚 𝙒𝙤𝙧𝙡𝙙 𝙊𝙛 𝙈𝘾𝙐
Fanfictionبرخورد دنیا ها🌀 دیدار بازیگر ها با قهرمان ها؟؟ آیا برای تایم لاین اتفاقی میوفته؟؟ امکانش هست؟ نمیتونه اتفاقی باشه! نه نه نه نه نه اونا شبیه مان! نه اونا خود مان اما نه ما انتقام جویانیم ! نه شما انتقام جویان نیستید شما فقط شخصیت های کامیکی هستید! ا...