آهی کشید و سمت قصر حرکت کرد
امیدوار بود بتونه یه راهی پیدا کنه...♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
وارد اسطبل شد و از اسبش پیاده شد
دستی به یالهاش کشید و بعد از بوسیدن پیشونیش، بدون بستنش سمت قصر راه افتاداز در پشتی قصر وارد شد و متوجه کسی که همزمان باهاش وارد قصر میشد،نشد
خودشو به اقامتگاهش رسوند و با بدختی خودشو از پنجره اتاقش بالا کشید
سرشو که بالا آورد با چهره پوکر محافظش روبه رو شد
+قبلا بهت گفته بودم وقتی از پنجره فرار میکنی همه میفهمن و نیازی نیس دوباره از اینجا برگردی؟
لبخند ژکوندی زد و شونه ای بالا انداخت
_اینجوری کِیفش بیشترهیونگی چشمی چرخوند و نگاهی به سر تا پای شاهزاده جوان کشورش انداخت
دستشو رو سرش گذاشت و با صدای ناله مانندی گفت
+خدایا...فقط آماده شو تا سر جفتمونو به باد ندادیبعدم همونطور که از در بیرون میرفت زیر لب غر زد
+اگه واسه کار اجباری اعزام میشدم مناطق کوهستانی کمتر حرص میخوردم
من میدونم آخرش از دست این بشر جوون مرگ میشم
ای خدا.....خنده ریزی از شنیدن غر غرهای همیشگی ولی ظاهری محافظش کرد
اون یه جورایی مث هیونگش بود وتهیونگ میتونست قسم بخوره هرگز ترکش نمیکنهبا ورود دوباره خدمتکارا خنده اش تبدیل به اخم غلیظی شد که ابدا قصد از بین بردنشو نداشت
حالا خودش شبیه چند دقیقه پیش محافظش شده بود و دائم غر غر میکردحدود یک ساعتی درگیر آماده کردنش بودن
با تموم شدن کارش پوفی کرد و نگاهی به لباسای سنگینش کرد
'مگه دارم میرم عروسی خودم؛چه خبره بابا اه'
تو ذهنش غر زد و با اخم به خدمتکارایی که بهش زل زده بودن شد_چیه؟
با دیدن صورتای سرخشون پوفی کشید و راحت باشیدی گفت
خدمه که با اخلاق خوب شاهزاده اشون آشنا بودن خنده آرومی کردن و بعد از کلی تعریف از ظاهر با وقار و زیباش اتاقشو ترک کردنبعد از خالی شدن اتاقش چشماشو با انگشتش مالید و با کنجکاوی جلوی آینه ایستاد
'شاید اونقدرام بد نباشه'
چرخی به بدنش داد و سرتا پاشو نگاه انداخت
خب انگار واقعنم بد نشده بوددر واقع خیلی بهتر از خوب شده بود ولی استرسی که از یادآوری دیدن جفتش تو جشن؛به بدنش تزریق شده بود
واقعیتی که بهش نگفته و حرفی که قرار بود بزنه بهش اجازه تعریف و اعتماد به نفس داشتن نمیداد
ESTÁS LEYENDO
به زیبایی ماه
Hombres Loboکاپل:کوکوی_یونمین_نامجین ژانر:عاشقانه_اسمات_امگاورس_امپرگ_تاریخی زمان آپ:نامشخص خلاصه:تهیونگ شاهزاده کشور کره که هنوز جنسیت ثانویه اش مشخص نشده و خیلی ها معتقدند یه بتاست اما چی میشه اگه تهیونگ جفتشو پیدا کنه و بفهمه که یه بتا نیست؟