آرامش چهره اشو حفظ کرد و با آرامش از اتاق شاهزاده بیرون رفت
با ندیدن محافظی پشت در اخماشو توهم کشید و سعی کرد با نفس های بلند و عمیق خودشو آروم کنه
هر چقدر بیشتر نفسای عمیق میکشید بیشتر عصبانی میشد
فریاد بلندی تو دلش کشید و به سرعت سمت اتاقش رفتبدون توجه به کسی وارد اتاقش شد و لباساشو از تنش در آورد
گیره ی موهاشو کند و کناری انداخت
لباسای ساده اشو برداشت و بعد از پوشیدنشون از پنجره اتاقش زد بیرونالان اصلا حوصله حرف زدن با کسی رو نداشت
درسته که با ازدواج موافقت کرده بود ولی اولا اصلا توقع نداشت که اون شاهزاده دختر باشهاز اون بدتر آلفا باشه
حقیقتا اگه از اونم میگذشت نمیتونست با اخلاق خشک و چشمای خالی از احساس اون دختر کنار بیادبا بیشترین سرعت سمت استبل رفت و اسبشو از اون خارج کرد
بدون بستن افسار اسب سوارش شد و سمت جنگل تاختاونقدر غرق فکراش شده بود که توجهی به اطرافش نداشت
با فریاد بلندی که کشید ذهنشو خالی کرد و به خودش اومداسبشو آروم کرد و با سرعت کمی سمت برکه محبوبش هدایتش کرد
رو کمر اسبش خم شد و با نا امیدی پیشونیشو به یال های سفید و بلندش تکیه داداهی کشید و چشماشو بست
هر کاری هم که میکرد مجبور بود
فقط کاش میتونست بعد از ازدواجش تو کشور خودش بمونه
چون مطمئن بود اگه به چین بره واقعا تنها میشهبا ایستادن اسبش سرشو بلند کرد و نگاه غمگینی به برکه انداخت
دستی به سر اسبش کشید و از روی کمرش پایین پریددستشو نوازشوار روی یال های بلند و گردنش کشید و بوسه آرومی رو پیشونی سفیدش گذاشت
دستشو پس کشید و کفشاشو از پاهاش در آورد
قدمهای آرومشو رو چمنای خنک گذاشت و سمت درخت قدیمی گیلاس رفتبه طرز عجیبی این درختو دوس داشت و بهش آرامش میداد
هانفوی بلندشو از تنش خارج کرد و رو شاخه درخت گیلاس گذاشتبه خاطر درختای بلندی که دورتا دور برکه بودن و مثل یه حصار طبیعی عمل میکردن نگرانی نداشت پس تمام لباساشو از تنش خارج کرد و نزدیک برکه شد
لبه دیواره سنگیش نشست و پاهای کشیدشو وارد آب کرد
خنکای آب بین انگشتای پاهاش میپیچید و آرامش نابی رو به تنش تزریق میکردچن باری پاهاشو تو آب تکون داد و بعد به آرومی خودشو پایین کشید
تنشو به نرمی درون آب برکه فرو برد
دستاشو به لبه سنگیش گرفت و سرشو زیر آب فرو بردچشماشو باز کرد و به بدن برهنه اش خیره شد
چشماشو حرکت داد و به ته برکه خیره شد
به جلبک ها و گیاهان آبزی خوشرنگ
KAMU SEDANG MEMBACA
به زیبایی ماه
Manusia Serigalaکاپل:کوکوی_یونمین_نامجین ژانر:عاشقانه_اسمات_امگاورس_امپرگ_تاریخی زمان آپ:نامشخص خلاصه:تهیونگ شاهزاده کشور کره که هنوز جنسیت ثانویه اش مشخص نشده و خیلی ها معتقدند یه بتاست اما چی میشه اگه تهیونگ جفتشو پیدا کنه و بفهمه که یه بتا نیست؟