"قسمت دوم: قرارداد"وقتی وویونگ اون شب به خونه رسید، یوسانگ با سوالهای بیپایانی منتظرش بود. هرچند، پسر که از همهچیز خسته بود، به دوستش گفته بود که صبح در موردش باهاش صحبت میکنه، اما وویونگ نتونسته بود بخوابه... حداقل نه همون لحظه.
هنوز داشت به پیشنهاد سان فکر میکرد؛ مرد گفته بود که اون رو مجبور به انجام هیچ کار جنسیای نمیکنه، اما پسر هنوز هم تردید داشت.
رابطهای شبیه به این، چه سودی جز سکس برای کسی داشت؟
شاید بعد هر جلسه خودش رو ارضا میکرد، اما اون مرد پیچیدهتر از کسی بهنظر میرسید که دنبال یک پت برای رابطهی جنسی باشه.
"من عاشق رام کردن برتهایی مثل توام."
وویونگ از انزجار به خودش لرزید. به دلایلی جوری که سان اون کلمات رو گفته بود تاثیر عجیبی روی بدنش میگذاشت. اون با کینکهای درون سکس ناآشنا نبود و حتی یکبار نقش یک ساب رو ایفا کرده بود، اما فکر اینکه بابت بردهی کسی بودن بهش پول داده بشه بهنظرش اشتباه بود.
هرچند، برخلاف چیزی که میخواست، این فکر کمی هم هیجانزدهاش میکرد.
نمیتونست این که سان دقیقا تایپش بود رو نادیده بگیره. مرد لاغری که با این وجود عضلات زیادی داشت (پسر با خودش فکر کرد میتونست اون رو بلند کنه یا نه)؛ چشمهای تیز گربه مانند و چهرهی زیبایی که رنگ پوست گندمی رنگش، تنها اون رو جذابتر کرده بود.
وویونگ هیچ راهی برای فهمیدن سن سان نداشت، اما با وجود ظاهر و استایلش، حدس میزد که حداقل در دههی بیست سالگیش به سر میبره؛ کارِ خوبی داره که دو بار در هفته به اون پت پالاز میره و در کنار اون، میتونه قرض یوسانگ رو پرداخت کنه.
یا حداقل این رو میگه.
قسمت تلخی از وجود وویونگ بین افکارش مداخله کرد.
شاید فقط داره این رو میگه تا به تختش بکشتت!
اگر بحث فتیش عجیب پت و مستر بودن در میون نبود، وویونگ به راحتی این معامله رو قبول میکرد.
اون مشکلی با خوابیدن با بقیه نداشت و حتی اگر سان دربارهی پول دروغ گفته بود، حداقل یک سکس خوب نصیبش میشد، اما وویونگ با وجود وسوسههای درونش، استانداردهایی برای خودش داشت و حاضر نبود با کسی که بقیه رو مثل یک برده میدید بخوابه.
YOU ARE READING
My Heart Is Glowing Fluorescent (Persian Translation) | Woosan
Fanfiction〴︎Summay ৲︎ جانگ وویونگ خودش رو آدم نسبتا خوششانسی تلقی میکرد، زندگی راحتی داشت و با جریان پیش میرفت؛ برای همین زمانی که به ناچار با یک قرارداد مستر/پت، اون هم با چوی سان، کسی که برتهایی مثل اون رو رام میکرد، تنها برای کمک به دوستش برای پس داد...