ابیاتِ روانی شده را دور بریز
این دردِ جهانی شده را دور بریز
من را بگذار عشق زمین گیر کند
این زخم سراسیمه مرا پیر کند
این پِچ پِچ ِ ها چیست، رهایم بکنید
مردم خبری نیست، رهایم بکنید
بخش اول: تو هم دلتنگ منی؟
آیا خوابهایی که میبینیم مفهومی دارن؟ آیا امکانش هست یک خواب مسیر زندگی یک فرد رو عوض کنه؟
شاید برای کسی اینطور نباشه اما داستان زندگی ییبو فرق میکرد. اون با جشن تولد امسالش میشد پنج سال که عاشق شخصیت خوابش شده بود...
شخصیتی که لبخندهای استثنایی داشت... وقتی به دوستش این قضیه رو تعریف کرده بود تنها کلمهای که شنیدش، دیوونه بود...
البته ییبو نباید به دل میگرفت. محض رضای خدا کی عاشق شخصیت خوابش میشد و حتی بهش وفادار هم بود؟
از وقتی عاشقش شده بود حتی یک بوسه ساده هم نداشت و همیشه از قرارهای آشنایی که خانوادش براش ترتیب میدیدن، فرار میکرد.البته بهونههای فرارشم خیلی جالب بودن و میشد یک مجموعه چند جلدی ازشون چاپ کرد.
آخرین بار که تصمیم داشت قرارشو بهم بزنه تنها تونست بگه که من یک مشکل بزرگ دارم و اونم اینه که همیشه خدا اسهالم...کی حاضر میشه با یک فرد که دائم الاسهاله وارد رابطه بشه؟
البته وانگ ییبو داخل بازیگری مهارت زیادی داشت؛ چرا که در حین نهار خوردن چندین بار به دستشویی رفت و هر بار از فرد عذرخواهی میکرد و با همون دستای خیس تمامی غذاها رو لمس میکرد.قطعا با این اوصاف اگه فرد وانگ ییبو رو قبول میکرد عاشق نبود، بلکه یک احمق دیوونه به تمام معنا بود...
خوابهای ییبو خیلی واقعی بودن... تمام جزئیات صورت اون پسر رو به یاد داشت و بارها داخل خوابش چندین بار قربون صدقه اون خالی رفته بود که به زیبایی هر چی تمومتر زیر لبش جا خوش کرده بود...
انگار که خدا صد و بیست سال رو صرف طراحی اون خال کرده...
اما چشماش... از چشماش هیچ توصیفی نمیتونست به کسی بگه.
توصیف اون چشمها نیاز به هزار برگ کاغذ یا یک هارد چند ترابیتی داشت.ییبو خودش نمیدونست چیشد که عاشق اون شخصیت شده بود ولی میدونست که اگه فقط یک شب خوابشرو نبینه قطعا دیوونه میشه...
همه جا دنبالش گشته بود... داخل سفرهای کاریش چشم چرخونده بود... نگهبان گذاشته بود ولی انگار اون شخصیت فقط سهم خوابهاش بود.
از نظر ییبو هیچچیزی بدتر و ظالمانهتر از این موضوع نمیتونست باشه که سهمش از اون لبخندا فقط یک تصویر با چشمای بسته باشه...
YOU ARE READING
𝑌𝑜𝑢 𝐴𝑟𝑒 𝑀𝑦 𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚𝑖𝑒𝑠𝑡 𝐷𝑟𝑒𝑎𝑚 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
Fantasyوانگ ییبو پسر ۲۴ سالهای که عاشق شخصیت توی خوابش شده و حالا چند ساله به دنبال اون مرده.... اما وانگ ییبو میتونه اون شخص رو پیدا کنه؟؟؟ میتونه اون شخص رو عاشق خودش کنه؟؟؟ ########## اگه یه روزی من نباشم چه اتفاقی برات میفته جانگا؟ : اگه یه روزی نباش...