من فصل تنهایی ماهم
که زل زده بر ترک دیوار
شب را سر میکشم
تلخی ها را سر می کشم
تا به پایان رسد فصل سرما
تا دوباره بهار شود
تا دوباره تو را ببینم
و روحم را به روحت گره زنم
گره ای که حتی سرمای زمستان
نیز قادر به باز کردنش نباشد
من،فصل تنهایی ماهم
_او
تنهایی ماه
من فصل تنهایی ماهم
که زل زده بر ترک دیوار
شب را سر میکشم
تلخی ها را سر می کشم
تا به پایان رسد فصل سرما
تا دوباره بهار شود
تا دوباره تو را ببینم
و روحم را به روحت گره زنم
گره ای که حتی سرمای زمستان
نیز قادر به باز کردنش نباشد
من،فصل تنهایی ماهم
_او