راه خانه را به من نشان ده

62 13 9
                                    

راه خانه را به من نشان ده
من هنوز هم احساس بدی دارم
شکستن درد دارد
من قلبی شکسته دارم
قلب من ظرف سفالی نیست
که دوباره ترمیم شود
هیچ راه درمانی برایش نیست
جز دلیلی برای ادامه
من نیز دلیلی میخواهم
پس راه خانه را به من نشان ده
من مدتهاست که شکسته ام
همچو پرنده ای که فرزندش را
از او می گیرند
شادی مرا گرفتند
لب های خندان را از من ربودند
ولی نفرین من سازگار نیست
وجودم درد می‌کند از تبری که بر
جانم خورده است
من تنها به دنبال دلیلی برای ادامه
هستم
راه خانه را به من نشان ده
من دلیلی میخواهم
تا ادامه دهم
_او

_sheHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin