و من
تبدیل به
عروسک خیمه شب بازی
فریاد های درونم شدهام
فریاد هایی که لبخند مرا کشتند
گل های باغچه ام را ربودند
و آنها را به سرزمین نیستی
فرستادند
و سرنوشت من نیز شد
برده ی شهر قصه ها بودن
کسی که فراموش کرده است
خود نیز،روزگاری
انسان بوده است
_او
برده ی شهر قصه ها
و من
تبدیل به
عروسک خیمه شب بازی
فریاد های درونم شدهام
فریاد هایی که لبخند مرا کشتند
گل های باغچه ام را ربودند
و آنها را به سرزمین نیستی
فرستادند
و سرنوشت من نیز شد
برده ی شهر قصه ها بودن
کسی که فراموش کرده است
خود نیز،روزگاری
انسان بوده است
_او