برده ی شهر قصه ها

32 10 9
                                    

و من
تبدیل به
عروسک خیمه شب بازی
فریاد های درونم شده‌ام
فریاد هایی که لبخند مرا کشتند
گل های باغچه ام را ربودند
و آنها را به سرزمین نیستی
فرستادند
و سرنوشت من نیز شد
برده ی شهر قصه ها بودن
کسی که فراموش کرده است
خود نیز،روزگاری
انسان بوده است
_او

_sheWhere stories live. Discover now