part 10

5K 521 30
                                    

دو روز از آخرین باری که با جونگ کوک حرف زده بود می‌گذشت و خیلی نگران بود

قهوه سرد شدش و رو کانتر گذاشت و به سمت تلفنش رفت

منتظر تماس کوک بود که مدیر برنامش زنگ زد بدون معطلی جواب داد: الو هیونگ
_ سلام تهیونگا حالت چطوره
ته رو مبل نشست و گفت: خوبم هیونگ چه خبرا ؟

_ تهیونگ به پروژه خوب برات پیدا کردم ، همون جوریه که دوست .....

ته با بی حوصلگی دست رو پیشونیش کشید و گفت: هیونگ تو مود انجام دادنش نیستم خیلی حالم خوب نیست

_ چت شده حالت خوب نیست میخوای بیام ببرمت دکتر؟

ته سر تکون داد و گفت: نه یه خرده .... ولش کن همچین مهم هم نیست

_ اوکی پس نمیخوای کار و؟

ته رو مبل دراز کشید و گفت: نه حوصله اش و ندارم

بعد قطع کردن تلفن دوباره به صفحه اش خیره شد
چرا جونگ کوک زنگ نمیزد

کم کم پلک هاش سنگین شد و خوابش برد که با صدای زنگ های بلد گوشیش از خواب پرید سریع گوشی و از رو میز برداشت و جواب داد: بله

_ تهیونگا باید ببینمت ، میتونی بیای؟

ته چشماش و مالید و گفت: آره میام برام آدرس بفرست

🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪🟪

کنار به دیوار قدیمی و کهنه تو محله ای که کسی بهش پا نمیذاشت نشسته بود و منتظر ته بود با شنیدن صدای ماشینی که به سمتش میومد سرش و بالا آورد و ته رو دید که داشت از تو شیشه نگاهش میکرد

ترمز کرد و پیاده شد به سمت جونگ کوک دوید و محکم تر از همیشه بغلش کرد

جونگ کوک پسر و رو پاهاش کشید و بدون اینکه از خودش جداش کنه گفت: دلم برات تنگ شده بود لعنتی

ته سرش و تو گردنش فرو کرد و گفت: میدونی چقدر منتظر زنگت بودم؟ نامرد .... دیر بهم زنگ زدی

جونگ کوک بوسه سبکی رو گردن لختش گذاشت و گفت: ببخشید عزیزم معذرت می‌خوام

ته سرش و عقب آورد و به لبای کوک نگاه کرد
گوشه اش یکم کبود بود با استرس و نگرانی گفت: با کسی .....

جونگ کوک سریع گفت: نه نه از بابام مشت خوردم

ته اخم کرد و لباش و رو همون نقطه کبودی گذاشت و آروم بوسید اما نمی‌تونست از لبای مرد بگذره مک آرومی زد و قرمزی لبش و لیس زد

جونگ کوک کمرش و نگه داشت و گفت: سخت پیدا کردی اینجا رو؟

ته سر تکون داد و گفت: نه اتفاقا بلد بودم ، بیا بریم تو ماشین کمرت داغون شد

جونگ کوک با خنده گفت: کونم داغون شد رو این آسفالت

ته بلند شد و گفت: کون جئون جونگ کوک بزرگ تا الان صاف شده

kookv stars [ Completed ]Where stories live. Discover now