part 16

4.1K 444 31
                                    


از ماشینش پیاده شد و خوراکی هایی که خریده بود و در آورد از بیرون نگاهی به خونه کرد و به سمتش رفت اینکه بعد قرارشون تو خونه خودش زندگی میکردن حس خیلی خوبی بهش میداد

خودش و به جلوی در خونش رسوند یکم خسته بود اما بیشتر از همه دوست داشت تهیونگ و ببینه

کلید انداخت و در و باز کرد همون اول عطر خوبی زیر دماغش پیچید که باعث شد لبخند بزنه

نگاهش خیلی زود به سمت راست خونه کشیده شد
جایی که ته روی میز بزرگ خوابیده بود و داشت با چشمای کشیده و قشنگش نگاهش میکرد
پیراهن نازکی تنش بود و شلوار جذبش تمام پاش و به نمایش گذاشته بود

جونگ کوک در و به آروم بست و پلاستیک خرید ها رو پایین گذاشت

به سمت ته رفت و با صدای آرومی گفت: توله گربه

تهیونگ رو آرنجش وایساد و گفت: گفتم شاید ددی موقعی که میاد گشنه باشه برای همین براش یه غذای خوب آماده کردم

جونگ کوک لبش و گزید و گفت: بهترین تصمیم ممکن و گرفتی

ته دوباره رو میز خوابید و با باز کردن یکی از دکمه هاش گفت: ددی غذاش و دوست داره؟

جونگ کوک رون لاغر پسر و نوازش کرد و گفت: ددی عاشقشه بیبی بوی

ته دستش و به آرومی رو تن زیباش کشید و به چشمای کوک نگاه کرد با دیدن نگاه خیرش لبخندی زد و ظرفی که بالا سرش بود و برداشت و گفت: ددی قول داد هر چیزی بخوره نه؟

جونگ کوک که هر لحظه داشت مست تر میشد گفت: آره بیبی

ته لباسش و بالا داد و رو پوست طلاییش یکم خامه ریخت ، سر جونگ کوک و پایین آورد و گفت: بخورش ددی ، زبونت و می‌خوام

جونگ کوک فاک آرومی زیر لب گفت و زبونش و رو خط خامه رو شکمش کشید و با چشمای بسته مک زد

تهیونگ بقیه دکمه ها رو باز کرد و خامه بیشتری رو تنش ریخت

وقتی جونگ کوک دندون هاش و رو پوستش کشید باعث شد ته نگاهش و بهش بدوزه
کوک که دید توجه ته رو داره رون هاش و نوازش کرد و زبونش و تا سینه هاش کشید

ته ته آرومی کشید و جونگ کوک زبونش و دور سینش چرخوند و با نوکش بازی کرد

ته موهاش و به آرومی کشید و پایین تنش و به کوک چسبوند مرد بزرگتر نیشخندی زد و کون پسر و چنگ گرفت

ته فاک آرومی گفت و ادامه داد: ددی لباسم و در بیار

جونگ کوک آروم از رو تنش بلند شد و پیراهن خودش و روی زمین انداخت

تهیونگ کمرش و بالا داد و جونگ کوک شلوار تنگش و از پاش در آورد خم شد و پوستش و گزید بعد گفت: بیبی امادس ددی بگادش؟

ته آروم سر تکون داد و گفت: آره ددی کاملا امادم

جونگ کوک خوبه ای گفت و دستش و به سمت شلوارش برد دیک سفت شدش و در آورد و گفت: به بیبی بوی های خوب باید جایزه داد نه؟

kookv stars [ Completed ]Where stories live. Discover now