دوباره رفت
مرا در تنهایی عمیق خانهیمان جا گذاشت
مرا محکوم به دلتنگی همیشگی ام پس از تو کردی
خودخواهی میبود اگر میگفتم" نرو حق نداری منو تنها بزاری" و تو با غم در کنارم رنج میکشیدی فقط به این دلیل که من بیشتر از تمام داشته ها و نداشته هایمان دوستت داشتم و دارم
درد رفتنت کمتر از قبل احساس میشود اما کافیست نفس بکشم تا باز هم درد جدا شدن قلبم از قفسهی سینه ام را عمیق تر از پیش احساس کنم
اما ای کاش نمیرفتی ،مرا تنها نمیگذاشتی؛
به یاد داری به تو گفته بودم تنهایی آنقدر ها هم بد نیست، اما همان موقع هم از تنهایی واهمه داشتم و تو باز هم آن را به من هدیه کردی عزیزم چشم زیبای اقیانوسیِ من..
..........................................................................................
_________________________________________________الهام گرفته از بوک
https://www.wattpad.com/story/221060760?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading_part_end&wp_uname=aysan_2007&wp_originator=JOX5pTfH8V050wzU%2BX2DHej81GjB%2Fu2MWFVQ42Vcw6EwjOBt10StHdJ1pwsj%2Fseys3LWhzEd1An99rddfJEj0f1bL7ucsTLwWRsS7i12FyKcBsjBPKkCTuzbw8iXorzpنویسنده:
tantan1999
YOU ARE READING
من آنجا بودم.
Poetryفقط چندتا شعر و متن ساده و احتمالا بی مفهومن. جهت تخلیه افکار و احساساتم