پرتقال های کوچک مانند قلب های سرخ و سیاه با خون های رقیق در وجودشان هستند
در آستانهی زندگی ام در روز های اخر آذر ماه، ماه نارنجی نامیده شدم من تنها پرتقال کوچکت بودم در تمام دوران کوچکمان
آرزو میکنم که در کنارت پرتقال هایمان را اندازه میگرفتیم و تو کوچک تر و من بزرگترین پرتقال بودم
و درنهایت تو در خشک کردن برگ ها و شاخه های پرتقال هایمان کمکم کنی و با پوسته های تر و ارزشمند پرتقالها شمع های معطر درست کنیم تا مرا خوشحال کنیم ای مهربانم؛
دلتنگت هستم پرتقال کوچکم تا که شاید بیایی و شاخه های مان را پیوند زنی.
..........................🍊........................پرتقال های کوچک ،و شاخه برگ های ظریف و شکنندهشان
تورا مجذوب خود خواهند کرد زیرا که تشنهی توجه و دقت بودن برای زیبایی با رنگ های سبز و نارنجی آزادانه در باد ها میچرخد و به دنبال دلیلی برای نمایش زیبایی هایشان میگردند
.....،🍊٫.....
پرتقال های کوچک ،و شاخه برگ های ظریف و شکنندهشان
تورا مجذوب خود خواهند کرد زیرا که تشنهی توجه بودن برای زیبایی با رنگ های سبز و نارنجی یک امر طبیعی به شمار میرود
;
آنها برای داشتن توجه تمام دنیا خلق شده اند
برای فراخوانی شهوت و عشق و لذت در تمام رنگ و بو های کوچک و بزرگ پرتقال های کوچک.
🍊
YOU ARE READING
من آنجا بودم.
Poetryفقط چندتا شعر و متن ساده و احتمالا بی مفهومن. جهت تخلیه افکار و احساساتم