1- shut up

283 43 22
                                    

جین :

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جین :

: ته ته بزار برم دبگه .
- نه اصلااا . حرفش هم نزن .
: وای جیمین هیونگ تو یه چیزی بگو دیگه .
- ته به نظرت زیادی روی نمیکنیی ؟ جین خودش یه آدم بالغه و پدر هم مشکلی نداره .

میدونستم ته آخرش اجازه میده چون من جیمین رو دخالت دادم

- جیمین الان اونجا خیلیی شلوغه
- آره ولی کلی آدم مهم دبگه هم هستن که با بادیگارد و..... بیان ما هم گارد رو با جین میفرستیم تو هم میدونی که جین چه قدر به این چیزا علاقه داره بزار بره دبگه .

و اون لحظه بود که جیمین یه نگاه عاقل اندر صفیه به ته انداخت و یه ثانیه بعد...
- باشه جین برو ولی باید زود تر از بقیه برگردی .
: یسسس ممنون تهههه
- باشه دیگه برو .

به جیمین یه چشمک زدم و با خنده رفتم اتاقم .

خب حقیقتا آدم خیلیی شلوغ کن و لوسی نیستم ولی بعضی وقت ها که ته زیاد سخت گیر میشه نیازه لوس شد .

من توی یکی از بهترین دانشگاه ها امتحان دادم و هاش مصنوعی و رباتیک خوندم و علاقه شدیدی به هرچیزی  که عملا نه اکسیژن مصرف میکنه و نه کربن دی اکسید تولید و نه کربن دی اکسید مصرف و اکسیژن تولید ولی هوش و توانایی انجام کارهایی رو داره که هیچ کدوم از افراد د و موجودات اون دو دسته ای که گفتم توانایی ندارن دارم .

به نظرم هیچ چیزی جالب تر از این نیست که بتونی با  استفاده از فیزیک چیزی رو بسازی که توانایی داره که تاحالا در هیچ جایی وجود نداشته توانایی که انسان ها هم ندارن عملا رد شدن از مرز چیزهایی که وجود داره مث ساختن وسیله ای که زندگی داره ولی زنده نیست .
آره یه همچین چیزی .

و امروز بزرگ ترین نمایشگاه ساخته های رباتیک و آیرودینامیک جهان قرار بود برگزار بشه و از شانس خیلی خوب من ،امسال توی کشور ما بود .

خب مسلما افراد زیادی قراره که بیان همچین افراد مهم .

اینکه کل کشور ما رو میشناسن خب طبیعی شده بعد از 25 سال . و ما هم زندگی عادی رو بین مردم و تو خیابون داربم ولی باز هم بالاخره هیچ وقت نمیتونم سرم رو بندازم پایین و به یه نمایشگاه با 100000 آدم توش برم .

our infinity Where stories live. Discover now