این پارت با مخلوط این آهنگ و هوای ابری و me befor you نوشته شده :)
......................................... ......................................
سوم شخص :
- ما واقعا باید تصمیم بگیریم که چه اتفاقی قراره بی افته . مالیا کشوری نیست که بشه به این راحتی فهمید چیکار داره انجام میده .
- آره میفهمم اما آیا اینکه میخوای از بچه ها برای این کار استفاده کنی کار درستیه؟ ویلیام این راهی نبود که ما سعی کردیم اونا رو بزرگ کنیم .
- رایا مشکل اینه که میخوای چیکار کنم ؟ با وزرا مخالفت کنم ؟ یا به اون گروه کوفتی نپیوندم ؟ اون وقت میشیم یه کشور مثل مالیا . هیچ متحدی نخواهم داشت . این چیزی نیست که ما میخوایم .
- ویلیام فکر کن اصلا چرا نباید با مالیا هم پیمان باشیم ؟ همه از این کشور حرف میزنن خودش روی پای خودش تنها ساخته شده . تو هم که شاه چانیول و ملکه لی رو میشناسی . این درست نیست که به خاطر یه سازمان پوچ و مسخره داری زندگیت رو-
- حرف دهنت رو بفهم. هرکس هم باشی حق نداری با من اینجوری حرف بزنی فهمیدی؟
............
اولین باری نبود که شاه ویلیام اینجوری سر ملکه رایا فریاد میکشید .
رایا عادت کرده بود .به سکوت.
به خفه بودن .
به چشم گفتن .
به لبخند زدن .
تظاهر.عادت کرده بود به اینکه ببینه کسی که حاضره زندگیش رو به خاطرش بده ، کسی که بهترین لحظات عمرش رو باهاش ساخته ، حالا بزرگ ترین کاری که انجام میده تظاهر به خوب بودن بعد از جمله " جلوی بچه ها حق نداری چیزی رو نشون بدی " هست.
یادش میومد اولین باری که ویلیام سرش فریاد کشیده بود رو .
اولین باری که مجبور کرد امضای کوفتی رو روی اون برگه کوفتی بزنه .
اولین باری که رد انگشت های " شوهرش " به قرمزی خون روی دهن و صورتش بود .
اولین ها همیشه به یاد ماندنی ترین ها هستن جمله دروغی نبود.
و ملکه رایا اینو خوب درک کرده بود .و حالا نشسته بود و تماشا میکرد .
ریختن پایه های ستونی که با دست هاش برای زندگیش ساخت .
کاری از دستش بر می آمد؟ نه . در یک کلمه نه .
KAMU SEDANG MEMBACA
our infinity
Romansaدر دنیایی دیگر دوستت خواهم داشت در دنیایی دیگر دست در دست هم در میان باغی پر از گل بدون ترس بدون قضاوت تو را تا ابد تا زمانی که آخرین تکه از وجودم پر بکشد در آغوش خواهم گرفت گویی که آخرین بار است .. Couple : kookjin, jinkook من عاشق زندگی ک...