وایب اهنگ مال آخر های پارته💛:جونگکوک یه سوال . تو دوست دختر داری ؟
سرش رو بالا آورد.
- منظورت چیه ؟
: توی فیلایا دوست دختر داری ؟
- آها آره.یه دفعه چشمام گشاد شد دوست دختر داشت و تمام این مدت انقدر اینجوری رفتار کرده بود ؟ پس چرا هیچ کس هیچی نگفت ؟ من فقط همینجوری این سوال رو پرسیده بودم و الان میگه که دوست دختر داره . پس چرا توی آشپز خونه اونجوری رفتار کرد .
: هیچ وقت نمیخواستی بگی نه؟
جونگکوک :
بهش که نگاه کردم خندم گرفت چشماش گشاد شده بود و به من زل زده بود .
یه پوزخندی زد .
- هیچ وقت نمیخواستی بگی نه ؟ فکر میکردم حداقل میتونی بهم بگی . خب حالا-دیگه نتونستم کنترل کنم و زدم زیر خنده انقدر خندم گرفته بود که داشتم از روی صندلی می افتادم.
- چی خنده داره ؟
: جین منو ببخش فقط شوخی کردم . مطمئن باش اگه با کسی بودم بهت میگفتم .جین میدل فینگرشو بالا آورد و خودش هم خندید .
- خیلی خری.
: باور کن قیافت دیدنی بود .Some time later .....
: کار های من تموم شد .
وسایلم رو جمع کردم و به گزارشی که نوشته بودم نگاه کردم .
این چند روز با پدر حرف نزده بودم گفته بود که یه کار واجبی داره و باید بعد از این هفته چند تا جلسه اینجا برگزار کنیم . فقط گفته بود که اطلاعاتی درباره ی این کشور و این چیزا بدست بیارم .
من فقط سعی میکردم بهترین کاری که میتونم رو انجام بدم .- منم کارم تمومه هرچند خیلی جواب نداد ولی چند تا ایده به دست آوردم و تا یه جاهایی هم پیش رفت . باید یادم بمونه که چند تا سیم 25 بگیرم . خب باید بریم پیش ری . ببین جدی میگم سر و کله زدن با بچه حوصله میخواد که از هرکسی برنمیاد لازم نیست که تو هم حتما بیای .
: جین . بهتر نیست زود تر بریم؟
- میل خودته ولی یادت نره که هر وقت خواستی میتونی بری.
: باشه بریم .- خب رسیدیم بزار من به تهیونگ زنگ بزنم ببینم اینجاست یا نه . الو سلام ته خوبی ببین میگم یه چیزی تو اتاقی؟ آها اکی . باشه. باشه باشه . فعلا . جونگکوک بیا باید بریم بیدارش کنیم .
: اکی بریم.وارد اتاق شدیم میتونم بگم از رنگی رنگی ترین اتاق هایی بود که تو عمرم دیده بودم . هرچند بیشتر چیز ها آبی و سفید بود.
رنگ دیوار ها و سقف آبی پر رنگ بود و روی سقف پر از ستاره های نقره ای بود . یه میز کوتاه زرد دایره ای توی اتاق بود و 5 تا صندلی کوچولو که هر کدوم یه رنگ بودن دور میز بود . روی میز هم مداد رنگی و قلمو و بوم نقاشی و این چیزا بود .
روی یکی از دیوار ها از بالا تا پایین شلف ( طبقه ) سفید زده بودن و روی هر شلف حدود 7 یا 8 تا عروسک رنگی بود . یا روی یه دیوار دیگه که باز شلف وجود داشت میشد کتاب و پازل و بازی های فکری مال بچه ها رو دید .
YOU ARE READING
our infinity
Romanceدر دنیایی دیگر دوستت خواهم داشت در دنیایی دیگر دست در دست هم در میان باغی پر از گل بدون ترس بدون قضاوت تو را تا ابد تا زمانی که آخرین تکه از وجودم پر بکشد در آغوش خواهم گرفت گویی که آخرین بار است .. Couple : kookjin, jinkook من عاشق زندگی ک...