بنظرم وایب آهنگ خیلی به این پارت میخوره . 💛
سلن :
از مغازه اومدیم بیرون .
: ولی قیافه کوک خیلی خوب بود وقتی فکر کرد اول رسیده بعد ما رو دید .
با دوباره یادآوری قیافه کوک وقتی مارو دید من و میا عملا کف خیابون از خنده پهن شدیم .
- وای آرهه وای خدا دلم .
: اوف خیلی خوب بود .یه دفعه صدای گوشی میا اومد .
: گوشیت زنگ میزنه .
- آره. بزار ببینم کیه .سرم رو تکون دادم و پشمک رو باز کردم و بدون هیچ فکری تو سرم خیره شدم تا ببینم کی این دوتا پسر از مغازه میان بیرون .
- پدره .
یه دفعه از خوردن دست کشیدم . و به میا نگاه کردم .
: نگران نباش باشه ؟ کسی نمیتونه مجبورت کنه میا . اینو بدون که من و جونگکوک هم همیشه با توییم باشه ؟
به من بعد به گوشیش نگاه کرد بعد سرش رو تکون داد و گوشی رو گرفت .
حدود یک سال بود که این وضع بر قرار بود . هر دفعه که بابا میخواست با میا صحبت کنه .
چند وقت پیش سر و کله یه یارویی پیدا شد که موفق ترین بیزینس من در چندین سال گذشته توی فیلایا بود .
حدود 27 یا 28 ساله بود و توی چند تا مراسم و این چیزا با پدر آشنا شد .
حدود 3 ماهی پدر هی توی قصر دعوتش میکرد و تمام مهمونی ها این پسره بود من و میا هم حتی چند باری باهاش هم کلام شده بودیم .حتی جونگکوک هم میگفت آدم بدی نیست .
و بعد از چند وقت این فکر به سر بابا زد که کایل و میا با هم آشنا بشن و بیشتر همدیگه رو بشناسن .
و میا خب اصلا اینو نمیخواست . از اون وقت تاحالا هر دفعه که پدر زنگ میزد میا استرس میگرفت حالش بد میشد .این موضوع رو من و کوک میدونستیم .
با ما در این مورد حرف میزد .
ولی کس دیگه ای نمیدونست.ولی خب این قرار های اجباری هم بعضی وقت ها برقرار بود .
میا و کایل میرفتن بیرون .و هر دفعه وقتی برمیگشتن میا حالش بد تر بود .
میگفت که کایل خیلی پسر خوبی و گناه داره ،
اینکه میا هیچ احساسی بهش نداره .
YOU ARE READING
our infinity
Romanceدر دنیایی دیگر دوستت خواهم داشت در دنیایی دیگر دست در دست هم در میان باغی پر از گل بدون ترس بدون قضاوت تو را تا ابد تا زمانی که آخرین تکه از وجودم پر بکشد در آغوش خواهم گرفت گویی که آخرین بار است .. Couple : kookjin, jinkook من عاشق زندگی ک...