•حتی اگه این رابطه یه طرفه باشه برام مهم نیس مهم اینه اون مال منه
~از دید نامجون~
جلو درخونم نگه داشتم و ریموت پارکینگ رو زدم بالا وقتی رفت بالا با سرعت اورژانسی.....نه نه نه پلیسی تک دست پارک کردم رفتم داخل و ریموت رو زدم پایین جین با چشمای درشت شده که خیلی کیوت و خواستنی میشد بهم نگاه میکرد چشمام رو از رو به روم گرفتم و بهش نگاه کردم
•چیه؟
. دسفرمونو عشقههههه
خندیدم جین همیشه وقتی توی ماموریت من رانندگی میکردم همینو میگفت البته به یونگی هم اینو گفته😑
~فلش بک به1سال قبل( 1 هفته بعد استخدام جین)~
یونگی جین رو صدا زد
_هی تازه وارد گوش کن تو با من میای به نامجونم بگو با ماشین من بیاد فقط یه تیر اندازی سادس امیدوارم بتونی از پسش بربیایی و زنده بمونی
جین اب دهنش رو قورت داد و یه نفس عمیق کشید و سمت دفتر نامجون رفت و در زد
•دارم میام
نامجون در رو باز کرد و بدون نگاه کردن به رو به رو مشغول عوض کردن خشاب تفنگش شده بود بعد عوض کردن سمت جین گرفت که جین هینی از روی ترس کشید نامجون وقتی فهمید اون کسی که در دفترش رو زده بود جین بود لبخند اطمینان بخشی بهش زد و توفنگش رو اورد پایین
•نترس سرباز کوچولو پشت
.ر....ر.... رئیس کیم رئیس مین گفتن بگم با ماشین ایشون میریم
نامجون به لکنت زبون جین خندید و سر تکون داد
همیشه برای شنیدن اون صدا تلاش میکرد
وقتی طرف ماشینی که یونگی پشت فرمون نشسته بود رفتن نامجون در شاگرد راننده رو برای جین باز کرد و جین با تعجب به نامجون نگاه کرد
•بشین دیگه
. چ... چشم رئیس
جین روی صندلی نشست و نامجون درماشین رو بست و در پشت ماشین رو باز کرد و خودش نشست و درو بست
یونگی ماشین رو روشن کرد_خب اول از همه اقای تازه وارد کمربنت رو ببند و سفت بشین و سعی کن مثل دفعه قبل جیغ جیغ جیغ نکنی من اعصاب ندارم این بار میگرم میکنمت فهمیدی بچه؟
جین با استرس سرش رو تند تند بالا پایین میکنه
•هی هی شوگا اروم باش
_من الان اگوست دی ام شوگا و یونگی و فلان و بسان نمیشناسم
(از مامور مخفی سئول فقط یه اسم هست اگوست دی هیچ کس نمیدونه اگوست دی همون بهترین و معروف ترین ماموره اگست دی بعد شوگا یه معروفیت خوبی داره هیچ کس چهره اگوست دی رو ندیده جز سربازا و معمور های پلیس ادره خودش)
جین که برگاش ریخته بود با دهن باز به یونگی نگاه میکرد
_چیه ادم ندیدی بچه؟
• ببین جین نباید اینو به کسی بگی اوکی؟ حتی به خانوادت
. چشم
•افرین
یونگی با اخرین سرعت گاز داد و جین با تمام توانش خودشو به صندلی فشار داد
•سرعت این ماشین عالیه کی خریدتش؟
_من
•واسه اداره خریدیش؟
_اره واسه خودمم یدونه خریدم حرف نداره هم شیکه هم سرعتش زیاده هم داخلش بزرگه
. ر....... رئیس جلوتو نو نگاه کنید الان تصادف میکنیم
_نمیکنیم بابا.... خب نقشه اینه من فرمونو ول میکنم و میشینم روی پنجره ماشین نامجون تو هم مثل من تازه وارد تو هم به محض اینکه فرمونو ول کردم تو میای پشت فرمون میشینی نامجون توهم بهتره بیای جلو بشینی جای جین و از اون دسته چسبیده به سقف برای نیوفتادنت کمک بگیری حله؟ نزنی از جا بکنیش البته فک نکنم کنده شه حین تو هم از الان بیا فرمونو بگیر میخوام ول کنم
جین کمربندش رو باز کرد و فرمونو گرفت و یونگی پنجره ماشینو داد پایین و روی پنجره در نشست و جین سریع اومد پشت فرمون نشست و پاش رو روی گاز گذاشت
_گاز بده بچه مگه نون نخوردی؟
جین پاش رو بیشتر روی گاز فشار میده و تا اخرین سرعت گاز میده یونگی یه ماسک مشکی میکنه تو سرشو و تفنگش رو درمیاره
نامجون هم میاد جلو و شیشه رو میده پایین و روش میشینه و دستش رو به محکم به دسته ای که به سقف چسبیده بود گرفت
(شرمنده😂اسمشو یادم رفته با اینکه خودم ماشین دارم🤦🏻♀️🤦🏻♀️)•جین ما میخوایم تیر اندازی کنیم نترسیا اوکی؟
. نگزان نباشید رئیس
•خوبه
چند تا دزد از بانک مرکذی شهر اومدن بیرون که مصلح بودن
_جین دنبالشون کن با نهایت سرعت گاز بده
. چشم اگوست دی.....
انیووو
YOU ARE READING
💎الماس دست نیافتنی💎
Actionیونگی یه مامور مخفی و به اجبار باید از یه جوجه تخص مواظبت کنه این جوجه تخص معروف ترین بازیگر کره ست و از طرف خانوادش طرد شده بخاطر گرایشی که داشته پدر و مادر یونگی توی یک تصادف بعد 13 سالگی یونگی میمیرن و به طرز وحشتناکی دوتا پسرشون فقط زنده میمونن...