PART 33

731 95 8
                                    

تهیونگ با چشمای درشت شده به جونگ کوک نگاه کرد و یاد وقتی افتاد که توی حموم بود و جونگ کوک در حموم رو باز کرد تا بهش گوشیشو که زنگ خورده بود رو بده تهیونگ لبخندی زد و انگشتش رو از روی سوراخ دیک جونگ کوک برداشت و دیک جونگ کوک رو داخل دهنش برد و مک عمیقی به دیکش زد جونگ کوک دستاش رو به موهای تهیونگ رسوند و چنگی به موهای تهیونگ زد

&اهههه تههه... اومم... سریع تر

تهیونگ سریع تر سرش رو بالا پایین کرد و با کشیده شدن موش فهمید جونگ کوک داره ارضا میشه ولی دیک کوک رو از دهنش در نیاورد و با دستاش دستای جونگ کوک رو از موهاش جدا کرد و جونگ کوک هم توی دهن تهیونگ اومد و بی حال به توالت فرنگی تکیه داد تهیونگ خندید و با دستمال دیک جونگ کوک که اب دهن تهیونگ روش بود پاک کرد

#چطور بود؟

تهیونگ وقتی هیچ جوابی از جونگ کوک نشنید چشماش رو به صورت کوک که صورتش رو با دستاش پوشونده بود داد و لبخند زذ

#پرنس جونگ کوک اگه خالی شدین بریم اگه نه که بشینیم و راه های بهتری برای خال شدنتون پیدا کنیم

جونگ کوک با خجالت داد زد

&برو بیروووووووون کیم تهیووووونگگگگ

تهیونگ گوشاش رو محکم گرفت تا کر نشه و بعدش بدون هیچ حرفی سریع در اونجا رو ترک کرد و در دستشویی رو پشت سرش بست و اروم زمزمه کرد

#اون خرگوش کوچولو واقعا از هر شیرینی خوش مزه تره مزش تازه لای دندونم گیر کرده این فسقلی مجبوره واسه من باشه از الان واسه منه از دستش نمیدم و دلشو به دست میارم...

با لرزش گوشیش داخل جیب شلوارش دست کرد داخل جیبش و گوشی رو برداشت و تماس رو وصل کرد

#جانم نام

•برنامه ای داری واسه امروز منو جین حوصله مون سر رفته اومدیم بار تا تو رو ببینیم ولی هوسوک میگه نیستی

#اره با هوسوک بیایین به خونه جیمین لوکیشنو یونگی برام فرستاده الان میدم

•نه نمیخواد جین بلده

#اوکی

•تو الان اونجایی؟

#نه من منتظرم جونگ کوک حاضر بشه

•یه لحظه صبر کن ببینم..... جونگ کوک خونه توعه؟

#فکر بد نکن پری شبم خونه من بود...

•فعلا ولت میکنم ولی باید توضیح بدی

#باشه باشه فعلا

•خدافظ

وتماس رو قطع کرد

#وااااایییی برق بگیردت نامجون و یونگی نگیرنت چقدر گیر میدن

جونگ کوک از پشت یه پس گردنه به تهیونگ زد تهونگ اخی گفت و برگشت تا پشت سرشو ببینه

#اخخخخ

&هی راجب دادش و هیونگ من درست حرف بزنا

تهیونگ یه لبخند زد و کمر کوک رو گرفت و به خودش چسبوند

#اووووومممم بیبیم خوشگل شده

جونگ کوک سعی می کرد تهیونگ رو پس بزنه گفت

&من بیبیت نیستم حد خودتو بدون کیم تهیونگ

تهیونگ خم شد تا هم قد جونگ کوک بشه و لباش رو روی لبای جونگ کوک گذاشت لباش هیچ حرکتی نمیکرد و جونگ کوک با چشمای درشت شده به چشمای تهیونگ نگاه میکنه حس ارامش کل بدن جونگ کوک و تهیونک رو گرفته بود تهیونگ مک ارومی به لب پایین جونگ کوک میزنه و وقتی میبینه جونگ کوک اعتراضی نمیکنه کارش رو تکرار کرد و بعد چند ثانیه از لبای جونگ کوک جدا شد و به صورت قرمز شدش نگاه کرد

#تو بیبی من و دوست پسر منی

&چرند نگو ته

#اگه چرنده چرا لمسامو دوست داری چرا میبوسمت بجای مخالفت و تقلا هیچ حرکتی نمیکنی دوسش داری حسی که بهت میدمو دوست داری

جونگ کوک خودشم میدونست دوسش داره ولی نمیخواست تهیونگ بفهمه تهیونگ وقتی سکوت جونگ کوک رو دید لبخند کم رنگی زد و بدون هیچ حرفی دست کوک رو گرفت و سمت در خروج از خونه رفت و بازش کرد و سمت ماشین تهیونگ رفتن و سوار شدن و تهیونک ماشین رو روشن کرد

&ته

#هوم؟

&هیچی....

#بگو اقا خرگوشه

&هیچی

#باشه

تهیونگ نگاهش رو به جلو داد و به رانندگیش ادامه داد

~ خونه جیمین ~

_جیمین جونگ کوک و تهیونگ و نامجون و جین دارن میان اینجا با جیهوپ

جیمین که نقشش خراب شده بود توی دلش لعنت به این شانسی گفت و رفت سمت کمادش و دنبال لباس خوب گشت که سکسی باشه و یونگی رو اغوا کنه
جیمین از قصد بدون خم کردن زانو هاش خم شد و بوتاش رو تو دید یونگی گذاشت یونگی که سرش تو گوشیش بود..........

انیو میدونستین اگه 700 تایی بشم قول میدم دو هفته اخیر همه این بوک رو بنویسم و یه جا اپ کنم؟

💎الماس دست نیافتنی💎Where stories live. Discover now