جیمین به پاش اشاره کرد و اسکای موهای جیمین که روی پیشونیش ریخته بود رو از جلو چشمش کنار زد
جیمین لبخندی زد و اول یه تیکه کیک با چنگالی که داخل پیش دستی بود برداشت و ازش خورد و بعد لیوان اب پرتغال رو برداشت یه قلوب ازش خورد که احساس کرد گرمش شده ولی اب پرتغال خنک بود پس همه اب پرتغالو خورد که گرمای بدنش شدید تر شد اسکای با پوزخند و چشمای ریز شده تمام حرکات جیمین رو زیر نظر گرفته بود یه نگاهیی به لپای بیش از حد سرخ شده جیمین کرد و رد نگاهشو تا عضوش که برامده بود ادامه داد و لبش رو لیسید
جیمین سرش رو به پشتی مبل تکیه داد و نفسای بلند بلند میکشید اسکای سمت جیمین رفت و یه دستش رو کناس سر جیمین گذاشت و اونیکی دستش رو روی رون جیمین+اهه دا..داری چیکار میکنی ا... اسکای
اسکای همونطور که رون جمین رو لمس میکرد سرش رو نزدیک گردن جیمین برد و زبونش رو روی گردن سغید جیمین کشید و زیر گوشش رو وحشیانه مکید جیمین که توی شک بود به خودش اومد و دستش رو روی سینه های اسکای گذاشت و سعی کرد حلش بده ولی اون خیلی قوی بود و جیمین جونی نداشت اسکای روی جیمین خم شد و یه پاش رو وسط پای جیمین گذاشت و با زانوش اروم و دایره وار عضو برامده جیمین رو میمالید و نالع های جیمین کل پذیرایی رو برداشته بود
+اهههه ولم کن اسکایییی هق چرا اینکارو باهام میکنی
اسکای بدون هیچ حرفی لباس جیمین رو توی تنش پاره کرد و سمت نیپلای جیمین رفت و نیپل سمت راست جیمینو مکید فشار پاش رو بیشتر کرد جیمبن بلند بلند گریه میکرد ولی نه بادیگاردش اونجا بود که نجاتش بده نه هیچ خدمتکاری
یونگی ماشین رو جلو در پارک کرد و زنگ زد و وقتی دید کسی باز نمیکنه نرده های در رو گرفت و ازش رفت بالا و پرید داخل حیاط خونه سمت در رفت که صدای جیغ شنید تفنگش رو از داخل جای مخصوش دراورد و سریع بدون سر و صدا رفت بالا و و دور و اطرافش رو نگاه کرد که دید اسکای روی جیمین خم شده و داره لباش رو میبوسه و جیمین هم داره گریه میکنه و سعی میکنه از اسکای جدا بشه
یونگی عصبی سمتش رفت و سیوشرتش رو دراورد و یقعه اسکای رو از پشت کشید و از جیمین جداش کرد جیمین نفس نفس میزد یونگی مشت محکمی به صورت اسکای زد و سیو شرتش رو روی صورت جیمین انداخت تا وقتی به اسکای شلیک کرد جیمین به خون نگاه نکنه یونگی تفنگش رو روی سر اسکای گذاشت و گفت_میخوای اعدام شی یا خودم بکشمت متجاوز؟ به نظرم قانونی پیش بره بهتره میخوام مرگ رو زره زره بچشی
یونگی تفنگ رو روی کتف اسکای گذاشت و شلیک کرد که صدای اسکای کل عمارتو گرفت
جیمین که صدای گلوله شنیده بود چشماش رو با ترس روی هم فشار داد و به سیوشرتی که جلو چشماش رو گرفته بود چنگ زد
یونگی دستبند رو از توی جیبش دراورد و به دستای اسکای دستبند زد و زنگ زد به یانگ
_الو بیا یه متجاوز رو ببر زندان تا فردا توی دادگاه تکلیفشو مشخص کنیم
یانگ: اطاعت رئیس
_خوبه
اسکای: اهههههه تو یه عوضی جیمین با تو بدبخت میشه من دوساله عاشقشم
یونگی خنده بلند عصبی میکنه و خم میشه
_تو هم یه متجاوز اشغالی اگه عاشقش بودی یه پرصد هم به اینکه بهش تجاوز کنی فکر نمیکردی میدونی منو جیمین همین الانشم ردبختیم ولی این وضع رو باهم دست میکنیم حالا هم میری به جایی که بهش تعلق داری بادیگارد که با دست پر اومده بود متوجه صدای داد یونگی شد اول رفت کیسه های پر رو روی اپن اشپزخونه گذاشت و بعد بالا رفت و با اسکایی که دمر روی زمین دراز کشیده و کتفش خونیه و دستاش با دست بند بستس و از درد داره ناله میکنه مواجه شد و تفنگش رو دراورد
بادیگارد: چیزی شده مامور مین؟
یونگی که با دستمال داشت خون کتف اسکای رو که پاچیده بود روی صورتش رو پاک میکرد به بادیگارد نگاه کرد
_بله وقتی کم کاری میکنی و زمان نامناسب میری خرید قصد میکنن به سلبریتی مملکتمون تجاوز کنن نمیدونم چرا اون موقعه رفتی واقعا.....
YOU ARE READING
💎الماس دست نیافتنی💎
Actionیونگی یه مامور مخفی و به اجبار باید از یه جوجه تخص مواظبت کنه این جوجه تخص معروف ترین بازیگر کره ست و از طرف خانوادش طرد شده بخاطر گرایشی که داشته پدر و مادر یونگی توی یک تصادف بعد 13 سالگی یونگی میمیرن و به طرز وحشتناکی دوتا پسرشون فقط زنده میمونن...