Part11

1.7K 297 93
                                    

با حس گرمی نفس هایی روی پوست حساس گردنش از خواب سبکش پرید

چند بار پلک زد و در نهایت با خم کردن سرش نگاهی به عقب انداخت

اوه! سهون پشتش خوابیده بود البته که اون به دیدن همچین صحنه هایی عادت داشت اما.. مشکل چیز دیگه ای بود اونم اینکه پسر رو به سقف خوابیده پس هر طور بخوایم حساب کنیم هیچ جوره نفس هاش روی پوست گردن اون پخش نمیشد

گیج سرشو تکون داد و از بغل دوستش بیرون اومد دستی به موهای پخش شدش توی هوا کشید و با قدم های ارومی به سمت پایین حرکت کرد

-اوه جیمین بیدار شدی

همونطور که از پله ها پایین میومد سری در تایید حرف مادرش تکون داد به طرز مسخره ای بدنش بیحال تر از همیشه بود

-سهون کجاست

صندلی رو عقب کشید و با پلک کوتاهی جواب داد

+خوابه

×خواب؟

اوه پس لوهانم اونجا بود سرشو به سمت پسری که بشقاب در دست بهش نزدیک میشد چرخوند

+اره بالا تو اتاق

منتظر بود که بشقاب توی دست پسر جلوش قرار بگیره اما با طولانی شدن انتظارش سرشو بالا برد

ابرویی از حالت صورتش بالا انداخت چشم های گرد و پوست رنگ پریدش چی میگفت؟

لوهان در نهایت با دست هایی که لرزشش کاملا مشخص بود بشقاب هارو روی میز گذاشت و با پرسیدن سوالی که هرگز نمیخواست جوابش "اره" باشه به پسر خیره شد

×توی اتاق خودت؟

و فاک! با دیدن حرکت تایید سر جیمین با تموم توان به سمت بالا دوید

قرار نبود اجازه بده نامزدش به دنیای زیرین کشیده و در نهایت برده یکی از اون شیاطین احمق بشه

درو با عجله باز کرد و با دیدن جثه پسر روی تخت نفسشو با خیال راحت بیرون داد

همونطور که قدماشو به سمت تخت برمیداشت صداشو بلند کرد

×پاشو پسره احمق

سهون تکون ریزی خورد و با تشخیص صدای نامزدش چشماشو باز کرد

پسره خل و چلِ کیوت دستشو میون موهاش فرو برد و با گذاشتن کف پاهاش رو پاکت سرد اتاق از حالت دراز کش بیرون اومد

اما.. فقط چند لحظه طول کشید تا حالت خواب الودش با حلقه شدن چیزی دور مچ پاش از سرش پر بکشه

با عجله از جاش پرید و به سمت پسر کوچکتر دوید

+فاک یه چیزی پامو گرفت

به نگاه عجیب غریب لوهان اهمیتی نداد مطمئن بود یه چیزی پاشو گرفته بود

مو طلایی به سمت تخت رفت روی زانوش نشست و همونطور که دستش رو زیر تخت میبرد جواب داد

Monsters under the bed|Kookmin✓Where stories live. Discover now