Wrong Number KID [Persian Translation]

Peter's a cinnamon roll

ووت و کامنت فراموش نشه❤

Peter

از اتاقم بیرون رفتم و به سمت آزمایشگاه آقای استارک رفتم. وقتی وارد شدم نتونستم آقای استارک رو جایی پیدا کنم. شانه هام رو بالا انداختم. احتمالا هنوز داره با آقای رودی حرف میزنه!

"هی فرایدی! میشه به آقای استارک بگی که دارم روی ارتقاء کلکسیونر تاکیون کار میکنم؟"

"البته."

Tony

بقیه اونجرز رسیده بودند. از اونجایی که اونا بهمون مشکوک شده بودن و میدونستن یه اتفاقی داره میوفته، ما بهشون گفتیم. وقتی خواستن پیتر رو ببینن من بهشون گفتم که درگیر کارهای اتاقشه. البته از نظر فنی دروغ نگفتم. من نمیخواستم قبل از اینکه فرصتی برای صحبت با پیتر درباره بقیه اونجرز داشته باشم بقیه سوال پیچش کنند.

"رئیس، پیتر گفت به شما بگم که در آزمایشگاه در حال تکمیل ارتقاء کلکسیونر تاکیون است."

"امکان داره الان باهاش ملاقات کنیم استارک؟" ثور پرسید.

"آممممم.....آره. فکر کنم. اما در مورد نحوه آشنایی ما زیاد نپرس. اون با اینکه نشون نمیده ولی هنوز آسیب دیده." دروغ گفتم.

Peter

من تو آزمایشگاه نشسته بودم و یک سپر گرداب سیاه رو نصب میکردم که صدای باز شدن درهای آزمایشگاه  رو شنیدم. از اونجایی که سرم شلوغ بود نتونستم سرم رو بلند کنم و ببینم کی اومده. اما وقتی صدای قدم های بیش از یک نفر رو شنیدم کنجکاو شدم.

"گایز این پیتره." آقای استارک گفت.

"سلام" بدون اینکه سرم رو بلند کنم، گفتم.

من داشتم آخرین قطعه رو نصب میکردم. اگه درست انجامش نمیدادم ممکن بود همه چیز نابود بشه.

"خب پیتر جوان من ثور هستم. پسر اودین." با صدای خیلی بلند گفت.

من از شوک پریدم چون حواسم با صدای بلند آقای ثور  پریده بود. وقتی از شوک پریدم به صورت تصادفی خنک کننده cpu رو پاره کردم و کلکتور تاکیون شروع به سوختن کرد.

"پیتر مراقب باش!" آقای استارک فریاد زد و من رو به موقع از آتیش سوزی کوچیکی که الان بزرگ شده بود، نجات داد.

آقای استارک من رو محکم در آغوش گرفت که گرمایی رو تو بدنم احساس کردم. حتی با اینکه آسیب ندیده بودم ولی من رو تا مدتی توی بغلش نگه داشته بود.

"آ-آقای استارک میتونید ولم کنید. من خوبم." وقتی ولم نکرد، گفتم.

چند ثانیه طول کشید تا رهام کرد. سپس دستانش رو روی شانه هام گذاشت و مستقیم تو چشمام نگاه کرد.

"مطمئنی؟" با نگرانی پرسید.

"آره. ای کاش میتونستم همین رو درباره کلکسیونر تاکیون بگم." آهی کشیدم.