❥︎𝑃𝑎𝑟𝑡³⁵

1.1K 193 64
                                    

با حس بوسه هایی که روی جاهای صورتش می‌نشست چشماش رو باز کرد...

دیدن صورت خندون جونگ‌کوک برای شروع روزش قشنگ ترین صحنه بود.
جونگ‌کوک با چشمای گرد و سیاهش درحالی که کلاه روی سرش تا روی ابروهاش رو پوشونده بود، با لبخندِ روی لب های سرخ و خوشفرمش و اون سرهم قوه ای لعنتی که به شدت بهش میومد روی بدنش خیمه زده بود و صورتش رو بوسه بارون میکرد.

_صبح بخیر چشم وحشی.

دکمه ی باز شده ی سرهم جونگ‌کوک رو بست و با بوسه ای که روی پیشونیش نشست قلبش گرم شد..

_صبح بخیر مکانیک‌ِ من!

پسر مکانیکی سرش رو داخل گودی گردنش فرو برد و نفس عمیقی از رایحه ی ملایم جیمین کشید.

_بوی من رو میدی..

جیمین با لحن شیرینی که دل پسر رو ضعف می انداخت، گفت...

_کاری کردی که رایحه ی خودمم فراموش کردم... همه ی روح و تنم بوی تو روش به جا مونده!

جونگ‌کوک خال روی ترقوه ی پسر رو مکید و ازش فاصله گرفت..

_اوکی کم دلبری کن بلند شو کلی کار داریم!

پسرِ سرطانی از جاش بلند شد که ملافه از روی بدن بلوریش کنار رفت و پایین پاهاش افتاد... بدون اینکه تقلایی برای پوشوندن بدنش بکنه، با لبخند زیر نگاه خیره ی جونگکوک، که به دیوار کناری تخت تکیه داده بود، سمت اینه رفت و روبه روش قرار گرفت...

اینه ی قدی بدنش رو به تیله های مشتاق جونگ‌کوک انعکاس میکرد.

جیمین بی توجه به اون نگاه عمیق و خیره، جاهای مختلف بدنش رو از نظر گذروند و کبودی ها و بوسه های شب گذشته رو به یاد آورد.
انگشت اشاره ش رو روی مارک های ارغوانی که حاصل هم خوابیش با مرد هاتش بود، کشید.

از تو اینه نگاهش رو به تیله های تاریک جونگ‌کوک داد و با شیطونی نیشخند زد...

_چه نقشه ای تو سرته بیبی؟

جونگ‌کوک با دیدن نیشخند جیمین، اخم کرد و گفت... صدای بم و خش‌دارش جیمین رو برای ادامه دادن ترغیب کرد.

_شاید کمی شیطونی؟

به محض گفتن حرفش دستش روی نیپل های برجسته ش قرار گرفت و دوتا انگشت شست و اشاره ش رو روش قرار داد و نوکش رو فشرد و مالید...

_اهه..

نگاه وحشیش روی تک تک ریکشن های مرد بی‌طاقتش، قفل شده بود و همزمان نیپل هاش رو میمالید... جونگ‌کوک خیره به انگشت های کوچیک جیمین که نیپل هاش رو دست مالی میکرد، زبونش رو روی لبش کشید..

هوای اتاق گرم تر شد وقتی دست دیگه ی پسر شیطونش به سمت دیکش حرکت کرد و کلاهکش رو در دست گرفت و شیار روش رو دایره وار انگشت کشید...

𝑯𝒐𝒍𝒅 𝑶𝒏Où les histoires vivent. Découvrez maintenant