Part 13

204 42 71
                                    


ووت یادتون نره

🍌🍌🍌🍌

£ تو ؟؟؟

پسر جدید با صدای بلند شخص سومی بالاخره گستره‌ی دیدش باز شد و تونست ببینه بجز کسی که کمکش کرده بود، افراد دیگه‌ای هم اونجا هستن !

اخمی کرد و پشت سر پسر رو دید زد

فقط یه نفر بود
یه نفر ولی مینهو از همون ثانیه اول فهمید قراره اندازه‌ی ده نفر ازش متنفر باشه !
البته بهتره بگیم خیلی وقت پیش این حسو بهش داشت و الان حتی میتونست بدتر بشه

همیشه که تو نگاه اول آدم عاشق نمیشه !
بعضی آدما تو نگاه اول عن بودن یا نبودن بقیه رو می‌سنجن و تایین میکنن که از اونا بدشون بیاد یا نه
و مینهو هم دقیقا از همون گونه‌ی نادر و عاقل آدمیزادی بود !

جیسونگ نگاه سردرگمی بین گربه سگ رو به روش انداخت و دست سونگمینو کشید

+ تو اینو میشناسی ؟

سونگمین با قیافه‌ ای که انگار داره گوه متحرک میبینه مینهو رو نگاه میکرد و در مقابل مینهوام دقیقا مثل شخصی بود که بزرگ ترین عاشغالِ سردرد آوره زندگیشو میبینه ! و این بین جیسونگ کنجکاو وایساده بود و کم کم از دوئل چشمی اونا حوصله‌ش سر میرفت

÷ اهم..

مینهو صدایی صاف کرد و با لبخند کوچیکی به طرف جیسونگ چرخید

÷ اسم من مینهو عه ، اومدم که ازت تشکر کنم تو با کمکی که بهم کردی باعث شدی من تو مصاحبه قبول شم !

جیسونگ دستشو با شدت توی دست مینهو که حدس میزد به منظور دوستی جلوش دراز شده باشه زد که صدای شَق مانندی تو فضا پیچید و مینهو با دردی که تا کونش تیر کشیده بود سعی کرد لبخندشو حفظ کنه

جیسونگ واقعا هیجانی بود !

سونگمین کصخندی زد

"خیلی درد گرفت مگه نه ؟ نوش جونت !"

جیسونگ با لبخند بزرگ و پر ذوقی دست مینهو رو تکون داد

+ عهههه جدی میگی ؟؟ این خیلی خوبه پسر ! خوشحال شدممم

و بعد کنار کشید و با زدن یه لبخند زورکی خواست بره که مینهو برای بار دوم متوقفش کرد

صورتش یه حالت وحشت زده ای داشت اون لحظه که جیسونگ درک نمیکرد چرا ؟

اما پسرک فقط میخواست هرطور که شده بعد مدت های طولانی یه دوست برای خودش پیدا کنه ، پسر زرد پوش قد کوتاهیم که بیخیال و مهربون کمکش کرده بود گزینه‌ی خوبی بنظر میومد و مینهو برعکس همیشه قرار بود پافشاری کنه !

÷ اسمتو بهم نگفتی ! میتونم شماره‌تو داشته باشم ؟

زردک داستان ما خیلی دوست داشت با پیشی گنده‌ای که تازه دیده بود دوست شه اما این اولین نفری بود که بدون نظارت داداش بزرگترش میخواست باهاش گرم بگیره
پس.‌‌. یه چسه تردید داشت

Something About MeWhere stories live. Discover now