Part 2

294 67 107
                                    

ساعت یه ربع به هشت بود و اون هنوز جلوی آینه موهاشو حالت میداد اما خب با سر و صداهای مامانش بالاخره مجبور شد خونه رو ترک کنه
دیرش شده بود ولی واقعا اهمیت نمی‌داد! خیلی از مدرسه و اجنویای توش خوشش میومد که واسه رفتن به اونجا عجله کنه و حرص بخوره که واهاایی دیر میرسم معلم میره سر کلاس ؟! نه اصلا !

× به انگشت کوچولوییم!

از عمد قدمای آروم و کوتاه برمی‌داشت تا دیرتر به مدرسه برسه و بیشتر هوای اول صبح رو استنشاق کنه ، درسته که مث سگ داشت میلرزید ولی اون خیابونای تقریبا خلوت رو دوست داشت و از حسی که اون موقع داشت، لذت می‌برد، خصوصا وقتی بعد از راه رفتن تو یه مسیر پر از سایه به یه تیکه از راه می‌رسید که آفتاب صاف روش می‌تابید و گونه هاشو گرم میکرد! لنتی جداً حس فوق‌العاده‌ایه!

وقتی به مدرسه رسید حیاط و سالن خالی بودن و فقط صدای غاغار معلما که باهم قاطی شده بود شنیده میشد
خیلی پررو از جلوی دفتر رد شد و دوباره توی آینه‌ی تو سالن خودشو چک کرد و از پله ها بالا رفت
جلوی در وایساد ، نگاهی به تابلوی بالای در انداخت و هوفی کشید و بالاخره افتخار داد تا به اولین کلاسه اون روزش پا بزاره!

در کلاسو آروم یذره باز کرد و سرشو کج کرد ، سلامی داد و داخل رفت

× ببخشید...

~ جونگین.. چرا انقد دیر اومدی ؟

معلم از بالای عینک نگاهی بهش انداخت و گفت .

× چون نتونستم زود بیام

جونگین خیلی ساده جواب داد و سعی کرد باادبانه حرف بزنه تا معلم خدایی نکرده به یجاش نگیره و بدش بیاد و بره پیش دبیرای دیگه گوز گوز کنه ! 

~چرا نتونستی زود بیای ؟

×چون دیر اومدم!

معلم چشمی چرخوند و بعد از گفتن "برو بشین سرجات" درس رو ادامه داد

🍌🍌🍌


حس میکرد دوتا وزنه ده کیلویی گذاشتن پشت پلکاش! از اول کلاس این صدمین باری بود که دهنشو اندازه غار باز میکرد و خمیازه میکشید

بدنش یه حالته مچاله داشت و دلش می‌خواست اینقد دست و پاشو بکشه تا بمیره

× چقد حرف میزنه! دهنِ من بجاش کف کرد!

سمت دوستش کج شد و آروم گفت و با نگرفتن جوابی سرشو بطرفش چرخوند تا ببینه چرا جواب نمیده
دوستش دستشو تا مچ تو دماغش کرده بود و میچرخوند ، جوری که جونگین احتمال میداد اون قدری ناخونش بالا رفته که میتونه از داخل پشت پلکشم بخارونه

صورتش از میزان چندشیت آدم کنارش توهم رفت و خیلی نامحسوس صندلیشو فاصله داد
بعد از چند دیقه آروم صدا زد

Something About MeTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang