6

54 14 2
                                    

لیوان شیشه ای ظریف بار دیگه لبالب پر از ویسکی شد و انگشتهای بلند جین دورش قرار گرفت.
لیوان رو بالا برد و به لبهای حجیمش چسبوند و یک نفس تمام مایع رو نوشید.
صورت سفید پسر حالا سرخ شده بود و کناره های شقیقه اش از لایه نازکی از عرق برق میزد.
گره بین ابروهاش از طعم ویسکی بیشتر میشد و به محض دور کردن لیوان از لبهاش آهی کشید.
سرگیجه شدیدی داشت و حس میکرد قلبش به جای خون، آتیش پمپاژ میکنه و این آتیش رو توی شقیقه هاش حس میکرد و از طرفی کمرش یخ میزد.
صدای قرار گرفتن لیوان شخص کناریش روی کانتر باعث شد چشمهاش رو باز کنه و به موهاش خیره بشه.
توی ذهنش تصور خاصی از شخص کناریش نداشت. درواقع اصلا مغزش مجالی نداشت که موقعیت رو تحلیل کنه و الکل داشت توی وجودش جولان میداد و بی قرار ترش میکرد.
دستهای جین بالا رفت و بین موهای نامجون جا خوش کرد. حرکت آروم دستهاش باعث نوازش موهای نامجون میشد و پسر مست احساس خوبی داشت.
جین خم شد و با خم شدنش موهای موجدار شدش روی پیشونیش ریخت و با طمانینه روی موهای نامجون رو بوسید.
صورتش رو سمت شونه ورزیدش برد و سرش رو روش قرار داد و بوسه دیگه ای روی گردنش کاشت.
دستش رو دور کمر نامجون گذاشت و دوباره جای بوسه قبلی رو بوسید.
-موهات صورتم رو اذیت میکنه.
وقتی غرش رو زد کوتاه خندید و نوک بینیش رو روی کتف و گردن نامجون کشید و خندید.
نامجون با دو انگشتش آروم آروم کمر جین رو لمس کرد و دستش رو دورش محکم کرد و سرش رو کمی بلند کرد و باعث شد چونه جین سر بخوره و از شونش بیفته.
جین اخمی کرد و با بداخلاقی صورتش رو روبروی نامجون گرفت. با چشمهای سرخ و خمارش و تخسی بی حدش تو صورت پسر روبروش زل زد.
نامجون هم مست بهش زل زد و لبهاش رو همراه با موسیقی جَزی° که پخش میشد تکون میداد گویا داره زمزمه میکنه.
جین اخم کرد و دستش رو بین موهای نامجون برد و به موهای نمدار پسر چنگ زد.
موهای نامجون رو کشید و صورتش رو بالاتر آورد. چشمهاش رو بست و لبهای سرخش رو روی لبهای نامجون مماس قرار داد.
طعم لبهای جین دقیقا روی لبهای نامجون قرار داشت و تنها چیزی که نامجون نیاز داشت چشیدنش بود.
جین مردد و مست لبهاش رو بی حرکت و مماس قرار داده بود و بعد از بستن چشمهاش به آرومی فاصله گرفت.
نامجون نگاهی به جین انداخت. خیلی مست بود و کارهایی که میکرد ضد و نقیض بود.
اروم خندید و دستش رو بالا آورد و انگشت اشارش رو زیر چونه جین قرار داد و با فشار کمی بالاتر آوردش. چشمهاش رو بست و بدون کج کردن سرش لبهاش رو روی لبهای جین گذاشت و با آرامش بوسیدش.
برای لحظه ای کمر جین یخ زد و نامحسوس لرزید. دستش رو از کمر نامجون رد کرد و به گردنش رسید و دستش رو جایی بین گردن و کتفش قرار داد. اخمی کرد و چشمهاش رو بست. لبهای جین به نامجون مجال هیچ کاری حتی فکر کردن رو نمیدادن و ناشیانه و حریصانه روی لبهاش سر میخوردن و میبوسیدنش.
هرچقدر نامجون سعی میکرد جین رو با بوسه آرومتر کنه، جین سرکش تر و تخس تر از پیش لبهاش رو میمکید و با دندون هاش پوستش رو میخراشید.
بارمن جوون همونطور که لیوانی رو تمیز میکرد سعی داشت به مشتری های آخر وقتش نگاه نکنه تا معذب نباشن.
دوطرف سر و شقیقه های جین توسط دستهای نامجون لمس شدن و باعث شد تا پسر کمی از سرکشی حرکاتش کم کنه.
با اینکه حس میکرد هوایی دیگه توی ریه هاش نداره اما اونقدر بی حواس بود که نمیتونست عقب بکشه.
دستهای نامجون به آرومی سرش رو عقبتر بردن و اونجا بود که جین به نفس نفس افتاد و کلافه از درد قفسه سینش به لباس نامجون چنگ زد.
با چشمهایی براق به نامجون زل زد و لبهاش رو به هم فشار داد.
نامجون بین نفس نفس زدنهاش، گیج و منگ زمزمه کرد.
- ن..نفست...بن..د..(سرفه) اومده بود.
بارمن اینبار لیوان رو به کانتر کوبید و خطاب به دو پسر روبروش تشر زد.
- هی هی پسرا. بار تعطیله بهتره برین بیرون.
جین برگشت و چندثانیه به بارمن خیره شد. دستش رو دراز کرد و بطری ویسکی رو برداشت و از روی صندلی بلند شد و تلو تلوخوران دست نامجون رو گرفت و بیرون از بار کشیدش.
با دست آزادش به یقه نامجون چنگ زد و به دیوار سنگی کوبیدش؛ کمرش رو به کمر نامجون چسبوند و دوباره بوسه ای از سر گرفت.
دستهای نامجون جای خودشون رو دور کمر جین پیدا کردن و کم کم از زیر لباسش رد شدن و پوست کمرش رو لمس کردن.
جین ناله آرومی کرد و لبهاش رو فاصله داد.
نمیدونست چی در انتظاره و قراره چیکار کنه فقط میگذاشت تا غریزه هاش هرکاری دوست دارن بکنن.
قلقلکش میومد و بی پروا میخندید و بی پروا تر نامجون رو بیشتر به دیوار میچسبوند و کمرش رو کمر پسر بلندتر میکشید.
صدای خنده ها و بوسه ها توی کوچه خلوت و نیمه تاریک میپیچید و سکوت رو به زیبایی میشکست.
زمان برای جین زود میگذشت و وقتی که چشمهاش رو به آرومی باز کرد روی تخت دونفره سفید دراز کشیده بود و ملحفه های سفید و تمیز پوست داغش رو خنک تر میکرد.°°
آرنج هاش رو به تخت ستون کرد و بالا تنش رو بلند کرد تا اطراف رو ببینه . هنوز هم گیج و منگ بود و وقتی سرش رو چرخوند، سرگیجه اش باعث شد ناخودآگاه به چپ بیفته و مستقیم روی پاهای نامجون افتاد.
آخی گفت و چشمهاش رو اروم باز کرد و با دیدن صورت نامجون مثل خودش لبخندی زد و دستهاش رو دراز کرد و دوطرف گونه هاش گذاشت. دستش رو روی لبهای نامجون گذاشت و پایینتر رفت و بعد از گردنش به یقه لباسش چنگ زد و پایین کشیدش.
دکمه بالایی پیراهن پاره شد و پارچه لباس پاره و نخ کش شد اما این آخرین چیزی بود که میشد بهش اهمیت داد.
جین لباس رو پاره تر کرد و نامجون به پسری که سرش روی پاهاش بود و سعی داشت برهنش کنه نگاه میکرد.
دست سرد جین روی بدن گندمگون نامجون قرار گرفت و طولی نکشید که ناخون هاش روش کشیده شد و جین سرخوش خندید.
نامجون هم خندید و دستش رو سمت دکمه های جین برد و با گیجی شروع به باز کردنش کرد.
- تابحال تو کاری که انجام ندادی حرفه ای بودی؟
نامجون به سادگی گفت و آخرین دکمه جین رو باز کرد.
جین از روی پاش بلند شد و روی تخت نشست و پیراهنش رو از تنش دراورد و روی زمین انداخت و روبروی نامجون نشست و با شلختگی لباسش رو دراورد.
- سکس داشتم اما این یکی.. جدیده.
نامجون کمی خجالت کشید و به بدن برهنه جین خیره شد.
سرش رو جلو برد و شروع به بوسیدن و مارک کردن گردن و ترقوه های جین کرد.
جین سرش رو بالا گرفت و چشمهاشو بست و عضلاتش کمی شل شد.
- کمکت میکنم تجربه اش کنی.
دستش رو از شلوار باز جین داخل برد و از باکسرش رد کرد و با انگشت های سردش عضو نیمه بیدار جین رو لمس کرد و توی دستش گرفت.
جین به شونه نامجون چنگ زد و آه کوتاهی کشید که در مقابل، پسر روبروش سرشو بالا اورد و لبهاش رو بین لبهای خودش گرفت.
چشمهای جین بسته بود و تماما داشت لذت میبرد.
سرعت حرکت دستهای نامجون در طول عضو جین بیشتر شد و جین ناچارا لبهاش رو جدا کرد و ناله بلندی کرد. سرش رو به عقب پرت کرد و پاهاش ناخودآگاه بسته تر شد.
نامجون حریصانه به جین نگاه میکرد و حرکاتش رو هماهنگ با ناله های جین کنار گوشش تنظیم میکرد و همزمان عضوش سخت تر میشد.
نهایتا بخاطر مستی و بوسه ها، جین بین آغوش نامجون به خودش لرزید و با ناله کشداری کام شد و دستهای نامجون رو خیس کرد.
نامجون آهی کشید و دستش رو بیرون کشید و نوک انگشت اشارش رو مکید.
شلوار جین رو پایین کشید و کاملا برهنه اش کرد. پسر خسته از کام شدن رو روی تخت خوابوند و پاهاش رو از هم باز کرد.
جین دستهاش رو بین موهای نامجون برد و چنگ زد اما باعث نشد سر نامجون بالا بیاد. با زبونش لیس کوچیکی به عضو جین زد و بعد از تکون خوردن پسر کمرش رو صاف کرد.
دستش رو به روتختی مالید و جلوی لبهای جین گرفت.
- میخوام آمادت کنم جین. اگه درد داشتی بگو.
جین با گیجی سر تکون داد. تجربه جدیدی بود و مطمئن نبود که میتونه از این نوع سکس جدیدش لذت ببره یا نه.
گرچه امیدوار بود بدنش مثل روحش لذت ببره و لبهاشو لیسید و از هم فاصله داد.
به محض باز شدن لبهای حجیم جین، انگشتهای نامجون وارد دهنش شد و اطراف زبونش حرکت کرد.
جین تمام مدت با چشمهایی که نیاز رو فریاد میزد به نامجون خیره شد تا وقتی که انگشت نامجون تا حلقش رفت. چشمهاش رو به هم فشار داد و عق زد و سرشو عقب کشید.
نامجون با شیطنت انگشتش رو بیرون کشید و بی توجه به نگاه اخم آلود جین، پیشونیشو بوسید و بدون معطلی انگشتش رو روی ورودی جین قرار داد.
دو انگشتش رو به ورودیش اونقدر فشرد تا بالاخره واردش شد و باعث شد جین از سوزش آهی بکشه.
نامجون با حوصله انگشتهاش رو اضافه میکرد و جین به منظره پایین تنش و پنهان شدن انگشتهای نامجون داخلش نگاه میکرد و عضوش دوباره هارد میشد.
لبش رو گاز گرفت و به کمرش حرکتی داد.
- خوشت نمیاد؟
سرش رو تکون داد و در جواب نامجون با بی پروایی جواب داد.
- از این دیگه نه. ولی از خودت خوشم میاد.
و ورودی کمی باز شدش رو منقبض کرد و خودش رو دور انگشتهای نامجون سفت کرد.
نامجون هیسی کشید و فاصله گرفت. شلوارش رو درآورد و روبروی جین نشست.
جین بالاتر رفت و به تاج تخت تکیه داد و دستهاش رو آزادانه روی بالشتهای کنارش گذاشت. نامجون زانوهای جین رو گرفت و پاهاش رو از هم باز کرد و دور کمرش هدایت کرد.
جلوتر اومد و گونه و نوک بینی جین رو بوسید و توی صورتش زمزمه کرد.
- پوزیشن سختی رو برای اولین بارمون انتخاب کردی.
جین با خجالت نگاهش رو گرفت و خندید.
- من سختش میکنم؛ تو آسونش کن.
نامجون خندید و یک دستش رو کنار جین روی تخت ستون کرد و با دست دیگش عضوش رو روی ورودی جین تنظیم کرد و با فشاری واردش شد.
هردو پسر آه کشداری کشیدن و چشمهاشون رو از لذت بستن.
جین دستش رو دور شونه نامجون قرار داد و نامجون با حرص عضوش رو تا آخر وارد جین کرد.
جین آخی گفت اما حلقه پاهاش رو سفت تر کرد و این باعث شد نامجون بیرون بکشه و دوباره ضربه بزنه.
کم کم سرعت حرکت های نامجون بالاتر میرفت و عضو خیسش توی ورودی پسر حرکت میکرد و بازش میکرد و نبضش رو روی خودش حس میکرد.
آه کشیدن های جین به ناله های کشدار تبدیل میشد و چشمهاش رو از لذت به هم میفشرد.
نامجون دستش رو به تاج تخت تکیه داد و ضربه هاش رو داخل پسر تندتر کرد و با پیدا کردن پروستات جین، از شنیدن جیغ جین کنار گوشش قدرت بیشتری میگرفت و چشمهاش از حس توی عضوش سیاهی میرفت.
کمر جین کمی بالا اومد و با شدید تر شدن ناله هاش به شونه نامجون چنگ زد و ناخون هاش رو روی پوستش کشید.
- لعنت... نزدیکم
جین نالید و سرش رو به عقب برد و به تاج تخت تکیه داد. شونه هاش جمع شد و وقتی نامجون از کتفش گاز گرفت جوری که زخمی شد، متوجه نشد و بدنش رو کاملا منقبض کرد؛ جوری که نامجون از شدت فشار روی عضوش ناله ای کرد و لحظه ای متوقف شد.
به موهای نامجون چنگ زد و نفسش رو حبس کرد و با فشار کامش رو روی شکمش رها کرد.
عضو نامجون همچنان حرکت میکرد و بخاطر همین، جین کاملا خالی شد. همزمان با جدا شدن دستهای جین از لای موهای نامجون، او هم کام شد و عضوش رو بیرون کشید و با دستهاش پمپش کرد تا کاملا خالی بشه.
ورودی جین ملتهب بود و مثل تمام بدنش نبض میزد. تماما مرطوب بود و وقتی تمام بدن جین از فشار چندثانیه پیش از انقباض دراومد، همچنان مثل قبل بود.
بدون اینکه چشمهاشون درست ببینه لبهاشون راه خودش رو به هم پیدا کرد و با بوسه بدنهاشون آرومتر شد‌.
جین سر تکون داد و با دست سینه نامجون رو هل داد و به پشت خوابوندش. روش قرار گرفت و صورتش رو توی گردنش برد.
- تا وقتی من نگفتم اجازه نداری خسته بشی نامجون.

° It's A Man's Man's Man's World - James Brown
°° Just a Car Crash Away- Marilyn Manson

Summer Wine [Namjin]Onde histórias criam vida. Descubra agora