یاع یاع شرمنده دیر شد ببخشیددد
ووت کامنت یادتون نره:::)
راستی ممنونم از کسایی که ووت دادن خیلی دوستون دارم ممنون بابت انرژی که بابت همون یذره ووتی که بهم میدید 🐰
______________________________________دست دخترش رو گرفت و بغلش گرفت و یک ضرب بلندش کرد و صورتش رو بوسید و با عجله به سمت ماشین دوید و دخترش رو روی صندلی کودک نشوند و کمربندش رو محکم کرد و کنارش نشست.
_هان سریع حرکت کن سمت بیمارستان
هان سری تکون داد .
"بله قربان"
و بعد سوئیچ رو چرخوند و استارت زد و به سمت بیمارستان حرکت کرد .
_________________دو بادیگارد از دو طرف دستش رو محکم گرفتن و سمت دروازه مشکی رنگ بزرگ انتهای سالن کشیدن و تلاش رو باز کردن و ری وو رو جلوی مردی به نظر خشن و ترسناک انداختن .
یهو حرف خدمتکار تو ذهنش جرقه زد :
"به حرف ارباب گوش کن اگرنه زنده از اینجا بیرون نمیری"
پس قطعا مردی که جلوش ایستاده بود همون ارباب عمارت بود .
مرد نزدیکش شد و نیشخندی ترسناک روی صورتش نشون داد و با انگشت های بلندش دستی به چهره ری وو کشید و در نهایت چونش رو بالا کشید و لب گوش هاش زمزمه کرد :
《اووو نمیدونستم جیهون همچین نامزد جذابی داره ولی انگار قراره از این به بعد مال من باشه و زیر خوابی محبوب من باشه درست نمی گم؟》
با حرف مرد تمام بدن کم جون ری وو به لرزش افتاد و رنگش پرید.
-منظورت چیه ؟تو کی هستی به چه حقی منو آوردی اینجا ؟
《خب انگار خیلی چیزا هست که باید بگم اول بزار خودمو معرفی کنم من جانگ شین هستم و باید بگم باید تا وقتی انتقامم رو از جیهون میگیرم همراهی کنی اگرنه دخترت رو می کشم متوجهی؟و اینکه تو همون وسیله ای هستی که قراره هم نیاز های بدن منو فراهم کنه هم تعمه انتقامم باشه برای همین اینجایی 》
و بعد بوسه چندش اوری روی پیشونیش نشوند و با لگدی اون رو به طرف دیوار پرتش کرد ....جانگ شین
مغرور و سرد ۲۹ ساله
سادیسمی و دوقطبی
______________________________________
ووت و کامنت یادتون نره 🙃🍃
از روند فیک خوشتون میاد ؟
ادامش بدم ؟
نظرتون راجب جانگ شین چیه ؟
YOU ARE READING
دختری که آپا صدام کرد ...
Romanceسقطش کن ! +چی ؟ بار دیگه صداشو بلند تر کرد و دستاش رو انقدر سفت مشت کرده بود که سفید یخی شده بودن _هعی کیم ری وو بهت گفتم سقطش کن