Chapter 5 (3/3)

1K 110 6
                                    

Jimin’s POV:

آب‌دهانش رو قورت داد و به آهستگی با تکون دادن سرش، بهم فهموند که آزادم تا از تنش برای خودم بت بسازم.

لبخند محوی زدم و همون‌طور که چانه‌اش رو نوازش می‌کردم، بوسه‌ای روی سیبک گلوش گذاشتم.

بالشش رو زیر سرش گذاشتم تا مطمئن بشم که راحته.

نگاهم رو از مردمک‌های لرزانش گرفتم و روی تنش چرخوندم.

باید از کجا شروع می‌کردم؟

من نیاز داشتم تا تمام وجودش رو با بوسه‌هام نوازش کنم.

روی تخت جا به جا شدم و خودم رو به پایین پاهاش رسوندم تا سرانگشت‌هام رو به نرمی به پوستش بکشم.

خم شدم و بوسه‌ای به مچ ظریفش زدم.

با بلند کردن پاش و گذاشتنش روی شانه‌ام، نوازش‌هام رو پیش بردم و با چشم‌های بسته، نقطه به نقطه‌اش رو بوسیدم.

این کار رو در سکوت برای هر دو پاش انجام دادم و اجازه ندادم ناخن‌های لاک خورده‌ام حتی برای ثانیه‌ای از پوست تنش فاصله بگیرن.

_آخ از تنت هوسوکا...

با چیدن بوسه‌های خیسم روی ران پاش، از روی باکسرش گذشتم و بینیم رو به پوست شکمش کشیدم.

با نفسی عمیق لب زدم:

_چطوری می‌تونی انقدر آرامش‌بخش باشی...؟!

دست‌هام رو بالا کشیدم و بوسه‌هام رو به سینه‌اش رسوندم.

با چشم‌های بسته، گوشم رو به سمت چپ سینه‌ی تختش چسبوندم.

صدای ضربان قلب بی‌قرارش روحمو نوازش می‌کرد.
_بگو که برای من این‌طوری می‌تپه... بگو هوسوکا... می‌خوام بشنوم صداتو...

_برای توئه زیبای من... وجود توئه که این بلا رو سرش میاره...

صداش زیادی دورگه بود و می‌فهمیدم که با وجود آلت نیازمندش به سختی بی‌حرکت موندن رو تحمل می‌کنه.

لبخندی زدم و بوسه‌ی عمیقی روی قلبش گذاشتم.
با دیدن نیپل‌های قهوه‌ای رنگش، از خود بی‌خود سرم رو پایین بردم و با به دهان گرفتنشون، زبانم رو روشون کشیدم.

وقتی صدای نفس‌های لرزانش بلند تر شدن، سرم رو توی گردنش پنهان با نفس‌های داغم حالش رو خراب تر کردم.

با رسیدن به خط فکش، بوسه‌ی فرانسوی‌ای رو آغاز کردم و بعد از چندین ثانیه، اون رو به لب‌های منتظرش رسوندم.

همزمان با بازی لب‌های بی‌تابمون، صورتش رو غرق نوازش کردم و موهای نرمش رو با انگشت‌هام شانه کردم.

لب‌هام رو از لب‌هاش جدا کردم تا با بوسه زدن به گوشه گوشه‌ی صورت بی‌نقصش، کمی از دلتنگی عجیبم رو برطرف کنم.

✓ SEX Therapy [HopeMin+BTS]🔞Donde viven las historias. Descúbrelo ahora