If you could say it in words, there would be no reason to paint. – Edward Hopper
اگر بتوانی آن را در قالب کلمات بیان کنی، دیگر دلیلی برای نقاشی کردن وجود نخواهد داشت. – ادوارد هاپر
اولین بارشون برای کیونگسو حس یک رویا رو داشت.
- بهم بگو که نمیخوای متوقف شم.
نفس گرمی به ران لرزان کیونگسو برخورد و زبان خیس مرد رو نزدیک کشالهی پاش حس کرد. کمرش درد گرفته بود.
- بهم بگو؛ سو.
- متوقف نشـ__
حس میکرد با اون دستهای خیالین داره خفه میشه، اما انگار چیزی جز هوا راه گلوش رو مسدود نکرده بود.
- متوقف نشو کای.
صدای خندهی عمیقی به گوشش رسید اما جرئت بلند کردن سرش رو نداشت؛ همه چیز خیلی عالی بود که واقعی به نظر برسه. اگر هیچ کدوم از اینها واقعی نبود چی؟
- تو زیبایی.
یک بوسه روی لگنش گذاشته شد.
- تو خیلی زیبایی.
و یکی دیگه روی نافش.
- تو خیلی هوممم...
لیس بلندی روی طول عضوش کشیده و چشمهای کیونگسو باز شدند.
- زیبایی...
خیلی دیر شده بود؛ حالا که کیونگسو اون رو دیده بود دیگه نمیتونست جلوی خودش رو بگیره، با اون چشمهای تاریک و پرحرارت که بهش دوخته شده بودند و انگار خبری از چیز مهارنشدنی رو که حتی در تصورش نمیگنجید میدادند.
- آه__ آه. کای! لطفا...
سرش رو بین پاهای کیونگسو گذاشته بود و کیونگسو تقلا میکرد تا صورتش رو ببینه.
- لطفا چی، کیونگسو؟
سرش بلند شد و حتی اگه قلب کیونگسو ضربانش رو از دست میداد، باز هم روی صورتش یک پوزخند بازیگوش و از خودراضیای وجود داشت و کیونگسو آرزو میکرد اون موهای به رنگ قهوهایِ ماهونِ شلخته رو بکشه، نزدیک صورتش بیاره و بوسهای روی اون لبهای پف کرده که قصد بوسیدنش رو از همون اولین ثانیههایی که دیده بود داشت، بگذاره.
- لطفا به من اجازه بده...
هیچ وقت فکرش رو نمیکرد که توی تخت آدم پر سر و صدایی باشه، چه برسه به گفتن اون جملات کثیف.
- اجازه بده صورتت رو بکنم.
صداش پوشیده از شهوت و استیصال شده بود، صدایی که تا به حال از خودش نشنیده بود و یک جورهایی__ دوستش داشت.
یک جفت دست، روی هر دو پاش خشن حرکت کردند و قبل این که حتی بفهمه چه اتفاقی افتاده؛ کیر دردمندش تا انتها وارد سوراخ گرم و به طرز باورنکردنی تنگ شد. یک دقیقه طول کشید تا فهمید لبهای کای دور عضوش حلقه زدند و چند دقیقهی دیگر هم زمان برد تا متوجه شد اون حلق کایه که به سر عضوش برخورد میکنه.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
[Completed] •⊱ Reminiscing The Burnt Sienna ⊰• (KaiSoo) Persian Translation
Hayran Kurgu⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن ترجمه ای Reminiscing The Burnt Sienna | تداعی برنت سِینا کاپل: کایسو، کمی سوکای ژانر: عاشقانه، برشی از زندگی، روانشناسی، غمگین، اسمات نویسنده: HIMRJ02 مترجم: KittenHoney (@smilic_) خلاصه: تنها یک رنگ در ای...